سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان آموزی

ستیز ، تدبیر را باطل کند . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

رویکرد ها
یکشنبه 92 بهمن 6  9:53 عصر

رویکردهای آموزش زبان فارسی

رویکرد، فلسفه نگاه ما به عالم بیرون را نشان می‌دهد. رویکرد مربوط به اصل، بدیهی است ولی روش وابسته به رویه است. در داخل یک رویکرد می‌تواند روش‌های زیادی موجود باشد. شگرد یا تکنیک همان تحقق و اجراست.در یک نگاه فراگیر و گسترده تاریخی، رویکردهای چیره بر فضای آموزشی فرهنگی ایران در آموزش زبان فارسی و ماهیت یادگیری آن را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: رویکرد مکتب‌خانه‌ای/ تأدیبی؛ رویکرد مدرسه‌ای / فارسی‌آموزی.

رویکرد مکتب‌خانه‌ای/ تأدیبی

در این رویکرد بر پایه اهداف و خاستگاه شکل‌گیری مکتب‌خانه‌ها و مدارس دینی، بر آموزش زبان قرآن، صرف و نحو عربی، تأدیب و تعلیم و یادگیری خواندن و نوشتن استوار بود. بنابراین، هدف از تدریس در رویکرد مکتب‌خانه‌ای، آشنایی با زبان عربی برای خواندن قرآن بوده است.صاحبان این رویکرد، شاید به دلیل این که در کشوری فارسی زبان زندگی می‌کردند و سخن گفتن فارسی را به‌طور طبیعی از محیط زبانی خود فرامی گرفتند، احساس نیاز به فارسی‌آموزی در آن‌ها پدیدار نگشت. تقریباً با شکل‌گیری نظام آموزشی مکتب‌خانه‌ای و مدارس دینی در مساجد، از همان سال‌های آغازین ورود اسلام به ایران تا روزگار قاجار، همین رویکرد رایج بوده است.

رویـکــرد مــدرسه‌ای/ فارسی‌آموزی

تقریباً از روزگار قاجار، به سبب دگرگونی اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی، بافت فرهنگی جامعه ایرانی تغییر کرد و ارتباط با دنیای اطراف گسترش یافت و آشنایی با شیوه‌ها و شگردهای آموزش و یادگیری و فراگیر شدن تحصیل رونق یافت. با تأسیس دارالفنون، دریچه‌های تازه‌ای گشوده شد و مدارس جدید اندک اندک پدیدار شدند. با دگردیسی فضای فرهنگی کشور و جایگزین شدن مدارس جدید و کمرنگ شدن آموزش مکتب‌خانه‌ای، نگرش و جهت‌گیری معلمان، در آموزش نیز دستخوش تغییر شد. برای نخستین بار، کتاب‌هایی ویژه برای آموزش الفبای فارسی به کودکان با زبانی تقریباً ساده و کودک فهم تهیه و تولید شد. البته، یکی از بزرگ‌ترین فایده‌های این جهت‌گیری، فراگیرشدن آموزش و یادگیری فارسی و تقویت وحدت و هویت ملی بوده است.به همین سبب، آموزش فارسی به سوادآموزان از پایه اول دبستان، یکی از بنیانی‌ترین کارها در رشد همبستگی ملی و حفظ روحیه پاسداشت هویت فرهنگی بوده است. در این رویکرد، فرهنگ با آموزش، پیوندی بسیار نزدیک یافت و آموزش در بخش محتوا با بنیان‌های فرهنگی درآمیخت.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    راه های بارورسازی ذهن و زبان
    یکشنبه 92 دی 15  3:30 عصر

    دگرگونه دیدن و گونه گون نوشتن

    هریک از من و شما در جاهای مختلف که قرار می‌گیریم ؛ ممکن است نقش ها و وظیفه‌های متفاوتی داشته باشیم ؛ مثلا وقتی در خانه هستیم ؛ فرزندی از اعضای آن خانواده به شمار می آییم و در آن جا وظایفی داریم . اکنون که در مدرسه و کلاس هستیم ؛ نقش و تکلیف دیگری داریم . اگر در محله و کوچه ی خود باشیم ؛ در آن جا هم وظیفه ی دیگری داریم و همین طور در جاهای مختلف  می بینیم که نقش و وظیفه‌ی جدیدی خواهیم داشت . به همین سبب اگر بخواهیم چیزی در باره ی خود بنویسیم و خودمان را به کسی معرفی کینم ؛ بسته به این که از کجا آغاز کنیم ؛ نوشته ی ما متفاوت خواهد بود .

      یکی دیگر از راه‌های بارورسازی ذهن و زبان به هنگام نویسندگی، ایجاد فرصت بیشتر برای فکر کردن است؛ اندیشیدن در باره ی یک چیز ، راه های فراوانی را در ذهن، نسبت به شناخت بهتر آن،پدید می‌آورد . وقتی زمان کافی برای اندیشیدن درباره ی یک موضوع داشته باشیم و از دیدگاه ها و دریچه های مختلف به یک موضوع، نگاه کنیم؛ جنبه ها و کارکردهای گوناگون یک پدیده را در نظر می‌گیریم . مثلا اگر موضوع نوشتن ما « کفش » باشد ؛ پس از کمی تامّل ، می توانیم قلم را بر زمین بگذاریم و ...



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    زایش نوباوه ی فکر
    جمعه 92 آذر 22  2:0 عصر

    مطالعه و کتاب خوانی یکی دیگر از شگردها و شیوه های مناسب برای فرابردن و برکشیدن اندیشه و افزودن بر توانایی های ذهن و زبان در نوشتن است .

    اگر کشاورز با کاشت و داشت و برداشت به برآوری و خوشه زایی کشته ی خود یاری می رساند ؛ نویسنده هم با خواندن ، به یاد سپردن  و اندیشیدن ، و نوشتن, به آفرینش و زایش نوباوه ی فکری خود دست می یابد. یعنی نوشتن ، زاده و فرزند خواندن و خوب خواندن است . هرچه بیشتر  بخوانیم ؛ توانایی های ذهن ما بیشتر نیرو می گیرد و کار نویسندگی را برای ما آسان تر می کند .

     خواندن کتاب های خوب ، مانند آبیاری کردن کشتزار است . کشت اگر آبیاری نشود ؛دچار خشک سالی و بی برگ و باری می شود و از بین می رود . هر کتاب، در حقیقت ،تجربه ای از نوشتن را با خود به همراه دارد . خوب خواندن و مطالعه ی دقیق کتاب های خوب ، می تواند سرمشق درست اندیشی و آسان نویسی باشد.

    سخن دیگری که در این جا باید آن را فرایاد بیاوریم ؛آن است که خواست ما از خواندن ،تنها روخوانی یا روان خوانی متن نوشته ها  نیست ، خواندن از روی نوشته و به درک ودریافت رسیدن یکی از گونه های خواندن است . از دید ما ، هرچیزی که ذهن را به درنگ  وادارد و فکر را به کار اندازد ؛ متن است . تفسیر و بازخوانی ما از این متن ، نتیجه ی اندیشیدن و خوانش ماست .

    بنابراین ،وقتی به گلگشتی در نگاره ها و دیدن نمایش فیلم نشسته ایم ، به راستی ،هر یک از رویداد های دیدنی ، متنی هستند که ذهن ما را به خوانش و تفسیر ،فرا می خوانند . هر تصویر و نگاره ی نقاشی و نگارگری ، یک متن است . هنگامی که موضوع نگارش ما یک نقاشی یا یک صحنه از رویدادهای اجتماعی باشد ؛ مانند یک نوشته یا داستان نخست بر مویرگ واژه ها و رنگ ها  و آهنگ رفتار آدم ها  خیمه می زنیم ؛ سپس در باره ی سازه ها و عناصر آن ،گفت و گو می‌کنیم و همان چیزها را که به ذهنمان می آید؛ می نویسیم .

     خواندن ، بذرافکنی در پهندشت ذهن است و خوانش ، آبیاری آن و نگارش ،نوزاد و نوباوی جَسته از تاریکنای ذهن و زبان و فروافتاده بر دفتر و کلک دستان است. ذهن آدم بی مطالعه ، بی سرمین سترون و شوره زاری می ماند که در آن چیزی به سبزی و خرمی نمی روید .

    تا نگرش و نگارشی دیگر ؛ تا چه زاید چرخ ...



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    رمزگردانی ، شگردی کارا در مناطق دو زبانه
    جمعه 92 مهر 5  7:46 عصر

    رمز گردانی یک رفتار زبانی در زبان آموزان دو زبانه است که در فرایند یاددهی یادگیری برای آسان سازی آموزه ها و انتقال محتوا از سوی اهل زبان به کار گرفته می شود. گاهی برای جایگزینی یک واژه در زبان ،از واژه ی زبان اول بهره گرفته می شود تا انتقال مفاهیم دشوار دچار نارسایی نشود . مثلا معلمی که در سیستان و بلوچستان ، یا خوزستان، آذربایجان ، مازندران و کردستان و...در حال تدریس یک موضوع درسی  به زبان رسمی یا ملی فارسی است ممکن است در میانه ی آموزش برای ساده سازی موضوع از برابرهای واژگانی زبان بومی بهره بگیرد ؛ در این صورت او از این شگرد زبانی استفاده کرده است که البته از دید زبان آموزی کار ناروایی نیست . زیرا از توانش زبان بومی اهل زبان برای یادگیری ساده تر ، بهره برده است.

    برخی از زبان پژوهان همچون « فرگوسن » (2009) برای رمز گردانی ، سه کارکرد برشمرده اند:

    -برقراری پیوند میان افراد

    -انتقال مفاهیم از راه بازگردانی به زبان خود

    - ساماندهی رفتار کلاسی

    بنابراین معلمان ما در مناطق دو زبانه ، برای دست یابی به اهداف زیر ، می توانند از شگرد رمز گردانی بهره بگیرند:

    -سازماندهی به ذهن و آموزه ها

    -یادیاری از راه بازگردانی برای استوار سازی یادگیری در ذهن

    -روشن  و ساده سازی موضوع .

    پس ، یکی از راه های ماندگار سازی آموزه ها در مناطق دو زبانه به هنگام آموزش و یادگیری ، به کارگیری شگرد رمزگردانی است که در حقیقت ، معلم زیرک از زبان مادری و بومی یادگیرنده ، پلی می سازد به سوی سرزمین روشن دانایی .



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    مهرنگاشت
    دوشنبه 92 مهر 1  10:38 عصر

     

     با پاک پروردگارم

    درود بر شما مهربانان مهرآیین

    آغاز خیزشی نو در سال تازه ی آموزشی به شما دوستان پاک پندارم ، فرخنده باد.این مهریه و مهرنگاری را با سخنی شگفت از پیر پارساجان و پیراسته روان، عطار به فرجام می برم :

    « بنای استادی بر شفقت ، و بنای شاگردی برحرمت است ؛ هرکه را حرمت نیست ،شاگردی را نشاید و هر که را شفقت نیست ، استادی را نشاید » (تذکرة الاولیا )

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    نقش شعر در یادگیری زبان
    پنج شنبه 92 شهریور 7  8:9 صبح

    تازه ترین اثر در قلمرو نقش شعر در پرورش توانایی های زبانی فراگیران و تقویت مهارت های زبانی با عنوان « زبان آموزی و شعر» از سوی نشر تیرگان در تهران منتشر شد . برای آشنایی بیش تر ،پیش گفتار این اثر را فرا پیش می نهیم:

    زبانِ هر سرزمین و آیین و فرهنگی، رنگی از تبار فکری و باورشناختی همان بوم و بر دارد و نمایانگر چهره‌ی فرهنگی و هویت ملی یک سرزمین است.

    زبان فارسی یکی از بنیادی‌ترین بنایی است که رخسار پرفروغ و تبارنامه‌ی رخشان ایرانیان را بر پیشانی خود دارد. کشور بزرگ ایران اگرچه گستره‌ی فرهنگی بسیار فراخ‌دامنی دارد و در این جغرافیای فرهنگی، گویش‌ها و لهجه‌ها و گونه‌های زبانی فراوانی را در خود پرورانده است اما فارسی را به‌عنوان زبان معیار و ملی خویش به‌کارگرفته است و ازآن آبشخورها و گنجینه‌های زبانی و واژگانی گویش‌های وطنی، پیوسته، مایه ور شده است. به همین‌روی، زبان ملی ما، فارسی، بنیان اصلی همبستگی و همنوایی مردمِ این کشور است.

    تکیه‌گاه آموزش رسمی و مَدرسی ما از آغاز تا فرجام دوره‌های یاددهی- یادگیری نظام عمومی و دانشگاهی، زبان فارسی است. به دیگر سخن، زبان فارسی درگاه آموزش و یادگیری ماست. بزرگ راهی است که ما را به سمت دنیای معارف بشری و سرزمین روشنان، فرامی‌برد.

    آموزش اگرچه، بنیانی چندسویه است و گم‌گوشه‌هایی دارد اما کاراترین سوی آن زبان است. البته زبان خود در آموزش، جایگاهی چندپهلو دارد، زمانی هدف آموزش است، گاهی موضوع آموزش است و هنگامی دیگر ابزار و گذرگاه آموزش و یادگیری ماست. بنابراین، بسته به این‌که از کدام دیدگاه بنگریم، سازوکار و آهنگ رفتار ما از گونه‌ای دیگر خواهد بود.

    نوع نگاه ما در این اثر به زبان، از گونه‌ی نخست است یعنی از دید ما زبان در آموزش، هدف است. پس زبان‌آموزی با رویکرد پرورش، تقویت و فراگیری مهارت‌های زبانی، فرودگاه و نقطه‌ی هدف ماست.

    زبان‌آموزی برپایه‌ی مهارت‌ها، بسیار فراخ‌دامن است. در یک بخش‌بندی فراگیر، زبان را به دو پهنه‌ی مهارت‌های دریافتی و مهارت‌های برون‌دادی تقسیم می‌کنیم.

    این دو پهنه را به نام‌های دیگر هم خوانده‌اند، همچون:

    1) مهارت‌های ادراکی، شفاهی، خوانداری و واردات زبانی (= دریافتی)

    2) مهارت‌های تولیدی، کتبی، نوشتاری و صادرات زبانی (= برون‌دادی)

    هریک از این دو قلمرو از مهارت‌ها نیز به اجزا و عناصر سازه‌ای دیگری بخش می‌شوند که از آن ها به پاره مهارت‌ها، خُرده مهارت هاو یا ریزمهارت‌ها نام برده شده است. مثلاً پاره‌مهارت‌های خوانداری زبان که در«سوادخواندن»و رسیدن به توانایی درک و دریافت بسیار نقشمند و اثرگذارهستند،خود به دو دسته، بخش شده‌اند: آوایی، حسی ـ عاطفی. پاره‌مهارت‌های آوایی مانندتکیه، ‌مکث و درنگ، لحن، آهنگ، کشش و گسست آوایی.پاره‌مهارت‌های حسی ـ عاطفی که خواست ما، بهره‌گیری از پنج حس برونی، به هنگام آموزش و کاربست مهارت‌های زبانی است.

    در این کتاب، درحقیقت ما دریچه‌ای به سمت دنیای زیبا و فریبای زبان‌آموزی گشوده‌ایم چون مخاطبان آموزش و یادگیری زبان در آموزش مدرسی ما، کودکان هستند. پل بسته‌ایم میان جهان کودکان و دنیای زبان. به همین‌سبب به ناز و نیازهای کودکان و فرایند رشد ذهنی، زبانی، جسمانی و توانایی ادراکی آنان نیز پرداخته‌ایم.

    این کتاب با موضوع«زبان‌آموزی و شعر»،دردوپاره،سامان یافته است.

    پاره‌ی نخست به مسأله‌ی زبان و جهان خیال‌خیز کودکان و اصول و مبانی رشد و مراحل آموزش و یادگیری اختصاص یافته است. در این قسمت، با بهره‌گیری از منابع گوناگون از منظر روان‌شناسی و شناخت فرایندهای ذهنی به شرح یادگیری کودک و زبان‌آموزی پرداخته ‌ایم و درپی تبیین مهارت‌های زبانی، موضوع خوانش و سواد خوانداری و نقش شعر در آموزش و یادگیری و پیوند آن با پهنه‌ی زبان‌آموزی را بررسی کرده‌ایم.

    پاره‌ی دوم کتاب، کالبدشکافی و بازشناسی ساختار و محتوای نمونه‌های خوب شعر کودک است. در این بخش، کار بر هنجاری استوار است و همه‌ی نمونه‌های شعری برپایه‌ی همان هنجار و ساختار تحلیل شده اند. پیشی و پسی و چینش شعرهای این بخش برپایه‌ی نظم و سازمان‌دهی کتاب درسی استوار است.

    به‌سبب این‌که، شعر یکی از ناب‌ترین ساخت‌های زبانی است و از چند عنصر احساس، عاطفه، آهنگ و خیال، بهره می‌گیرد؛ با دنیای روحی و روانی وجهان نرم و پرّان زبان کودک، پیوستگی کاملی دارد. از این‌رو، ما بر این باوریم که شعر در زبان‌آموزی و زبان‌گشایی کودکان، بسیار تأثیرگذار است.

    این اثر، چون نگاهی تازه به شعر دارد و شعر را از دید زبان‌آموزی، سنجیده است هم برای شاعران و نویسندگان کودک‌نویس و هم برای پژوهندگان پهنه‌ی زبان‌آموزی و نیز استادان ودانشجویان قلمرو آموزش زبان، سخنی دارد و آنان را به خویش فرامی‌خواند.

     منبع :

    -          زبان آموزی وشعر، اکبری شلدره، فریدون و منوچهر علیپور، انتشارات تیرگان ، تهران ، چاپ اول ، 1392       

      

     ***

    و این هم پاسخ  به  پرسش برخی از دوستان :    

    فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پیوسته نوشتن واژه ی «  فناوری » را درست می داند تا با واژه ی «فن آوری » به معنای« انتقال تکنولوژی »اشتباه نشود.

    واژه فناوری برآمده از چهار پاره است:فن + میاوند الف + پسوند - ور + ی مصدری

    این واژه بر بنیاد کلمات دیگر زبان فارسی مانند دلاوری، تناوری و جنگاوری ساخته شده است و معنی آ ن «فَنوَری» است. آوردن تشدید بر روی کلمه ی فن از دید فرهنگستان ،درست است، هر چند در زبان فارسی نوشتاری امروز کمتر به کار می رود.فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه ی فناوری را برابر واژه ی« تکنولوژی »قرار داده و به معنای داشتن و به کار گرفتن فن و روش های علمی و ورزیدگی در آن دانش ، دانسته است و این معانی را با استفاده از پسوند (ور) که معانی دارندگی و ورزندگی را  بیان می کند به واژه ی فناوری منتقل ساخته است.

             



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    او مرد بود پیشتر از کاروان برفت
    یکشنبه 92 تیر 9  6:53 عصر

    انّالله و انا الیه راجعون

    و پدرم (حاج محمد اکبری شلدره) آن که چون خود بود و بزرگ، آخرین روز بهار را دید و چشید و در عصر روز پنج شنبه 30/3/1392 داغی به دل نهاد و از لبه ی پنجره ی چشم ما پرکشید و رفت به سوی او !

    دردی به دل رسید که آرام جان برفت                 وان هر که در جهان به دریغ از جهان برفت

    شاید که چشم چشمه بگرید به های های             بر بوستان ،که سرو بلند از میان برفت

    گیتی برو چو خون سیاووش نوحه کرد              خون سیاوشان ز دو چشمش روان برفت

    هشیار سرزنش نکند دردمند را                       کز دل نشان نمی‌رود و دلنشان برفت

    چشم و چراغ اهل قبایل ز پیش چشم              برق جهنده چون برود؟ همچنان برفت

    لیکن سَموم قهر اجل را علاج نیست                بسیار ازین ورق که به باد خزان برفت

    ما کاروان آخرتیم از دیار عمر                        او مرد بود پیشتر از کاروان برفت

    ای نفس پاک ، منزل خاکت خجسته باد            تنها نه بر تو جور و جفای زمان برفت

    دانند عاقلان به حقیقت که مرغ روح                وقتی خلاص یافت ، کزین آشیان برفت

    زخمی چنان نبود که مرهم توان نهاد               داروی دل چه فایده دارد، چو جان برفت؟

    شرح غمت تمام نگفتیم همچنان                    این صد یکیست کز غم دل بر زبان برفت

                                                   ***

    *رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانی صَغیرا.بخشی از آیه ی 24 سوره اسرا

    پروردگارا، پدر و مادرم  را به پاس آن که مرا در خُردی پرورانده اند ؛ مورد مهر و نواخت خودت قرار بده .

    بر روانش درود ،امید که با کربلائیان همراه و همسفر باد.

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    زبان در نگاه دانشمندان مسلمان (2)
    پنج شنبه 92 خرداد 23  10:34 عصر

    ابن خلدون

    ابن خلدون نیز زبان را پدیده ای انسانی و اجتماعی می داند و می­گوید :« گفتار و سخن،معانی و مفاهیمی را که در ضمیر انسان نهفته است،تعبیر می­کند... الفاظ و لغات واسطه­ها وپرده­هایی میان ضمایراند و به منزله‌ی پیوندهایی میان معانی و مهره­هایی بر آن ها هستند ».(ابن خلدون،  ص 849 و ص 1153 )

    زبان را باید در جامعه آموخت ، یعنی با زندگی کردن در میان متکلمان به‌یک زبان، زودتر می­شود زبان آن جمع را فراگرفت . ابن خلدون آموختن صرف و نحو و معانی و بیان و جز آن ها را برای آموزش زبان کافی نمی­داند».( ، ابن خلدون، صص 1197 و 1199).

    به باور ابن­خلدون :« زبان­ها هم به وراثت از نسلی به نسل دیگر می­رسد».و در این امر برای او سیاست و سلطه‌ی اقوام غالب، نقش عمده­ای دارد ،چنان که گوید :

    «باید دانست که لغات مردم شهرها عبارت از زبان ملت یا قومی است که بر شهرها غلبه می­یابند یا آن ها را بنیان می­نهند» (ابن خلدون،ص 764).

    ابن خلدون درباره‌ی ستد و داد و تاثیرپذیری ومرگ زبان­ها ، دیدگاه جالب و نظر معتبری را بازگو کرده است : «دوری از یک زبان در نتیجه‌ی آمیزش با بیگانگان است و بنابراین هر قومی بیشتر با بیگانگان درآمیزد لهجه­اش از زبان اصلی دورتر خواهد شد». (ابن خلدون، 1353، ص 1188 ) .

    چکیده‌ی دیدگاه ابن خلدون در باره‌ی فراگیری زبان این است که : زبان را نمی توان از روی قواعد صرف و نحو و معانی و بیان فراگرفت بلکه وی دو شیوه‌ی عملی را یادآور می شود :

    الف زندگی و درآمیختن با یک قوم از راه معاشرت

    ب- فراگرفتن متون و اشعار و خطب و دیگر آثار محاوره‌ی یک ملت .و به عقیده‌ی او قواعد خشک صرف و نحو و بلاغت ،هرگز ممکن نیست وسیله‌ی فراگرفتن زبان بیگانه باشد .( ابن خلدون، ص1194)

    منبع : اکبری شلدره،دکتر فریدون ، 1390 ، بررسی و نقد رویکردها و روش های آموزش زبان فارسی در ایران ، دانشگاه شهید بهشتی ،تهران



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    زبان در نگاه دانشمندان مسلمان ( 1 )
    پنج شنبه 92 فروردین 22  6:22 عصر

     

    برای شناخت دقیق تر دیدگاه­های دانشمندان مسلمان درباره‌ی زبان و گفتار و مهارت های زبانی ،آراء متفکران جهان اسلام را فراپیش می نهیم تا از این طریق، دانسته شود که پیش از به وجود آمدن علم زبانشناسی و رشته­های مربوط به آن ، اندیشمندان ما پیش تر از غربیان به این علم ،پرداخته بودند .

    نخست، افضل الدین کاشانی معروف به "باباافضل " است وی شاعرپارسی­گوی و شیعی مذهب و فیلسوف است  .

    بابا افضل کاشانی

    وی از حکیمان بزرگ ایران است که در قرن ششم و اوائل قرن‏ هفتم هجری می زیسته و افزون بر تألیفات عربی، رسائل فارسی در حکمت و فلسفه از خود به‌یادگار گذاشته است. بابا افضل،انسان را عضوی از پیکره‌ی جامعه و نیازمند به همکاری و مشارکت می داند و می گوید :

    «اشخاص نوع مردم به قیاس با اشخاص انواع دیگر ، به‌یکدیگر نیازمندتر باشند ، و مشارکت و معاونت ایشان در ترتیب اسباب معاش و معاد یکدیگر سودمندتر از مشارکت دیگران ، و هر یک را از دیگری یاوری بود در کارهای ارادی ، و از هنر یکدیگر برخورداری یابند ، از بعضی هنرها که خاصه ،نوع مردم را بود، نه از هر هنری که در آن با انواع دیگر انباز باشند».(کاشانی، 1337، مصنفات) .

    به عقیده‌ی باباافضل، افراد جامعه به سبب داشتن روحیه‌ی معاونت و حس مشارکت پذیری از هنرهای یکدیگر برخوردار می شوند و این امر به صورت زیر تحقق می­یابد:«آموزانیدن و آموختن را دو طریق نهاده­اند:

    یکی گفتن و دیگری کردن...و اما گفتن را خاصیت آن است که آسان­تر و زودتر به وجودآید از آن که مایه‌ی آواز و حروف به آسانی صورت بندد و آن هواست که به قوّت آواز دهنده بجنبد به حسب ارادت جنباننده ، بر شکلی خاص و به آلت شنوایی شنونده افتد ، و نفس شنونده از رسیدن آن جنبش هوا بر آن اشکال و هیأت مختلف ، که هر شکلی را حرفی خوانند، آگاه گردند»( کاشانی، 1337، مصنفات) .

     در نتیجه می­توان گفت:« گفتن به هم آوردن حروف بود بر شکلی خاص که رهبری کند سوی معنی و به هم آوردن حروف بر هیأتی و شکلی خاص ،رهبری را سوی معنی ،سخن خوانند» (کاشانی، 1337، مصنفات ).

    و سرانجام این پدیده‌ی اجتماعی به شیوه‌ی زیر عملی می­گردد :« در بی­خبری و طفلی از پدر و مادر و دیگران آموخته گرددشان و این گفتار عام به سه مرتبه حاصل گردد، برای آن که نخست­تر چیزی از آن که طفل آموزد در باب گفتن گفتار آواز نمودن بود و چون بر آن توانا گردد در آواز حرکات گوناگون پدید آوردن تا حروف ،هست شوند، و چون که حروف و حرکات در آواز نمودن بر وی آسان گردد به هم آوردن حروف آموزد تا سخن شود به هر لغت که اتفاق افتد تازی یا دری یا سوری یا غیر آن». (کاشانی، 1341، مصنفات ).

    بابا افضل ،مرحله‌ی "نوشتن "را پس از"گفتن " ­دانسته و به تفاوت زبان­ها و چگونگی«نهاده» شدن آن ها و نیز موضوع نگارش پرداخته و نوشته است :«فایده‌ی گفتار جز شنونده را نرسد   ]   و حاضران را   [   ، و غائب از آن بی­بهره ماند ، نفس را باز راه نمون شد به وضع رقوم نوشتن تا سخن را بدان ثابت و درنگی کنند و غایب از غایب و آینده از گذرنده تمام گردد.و هر دو گفتن و نبشتن دو شخص یا گروهی با هم بتوانند نهاد که آن چه‌یک شخص با خود راست کند و بنهد دیگران را از آن فائده ادراک نبود و از این است که لغت­­های مختلف باشند و همچنین کتابات که هر گروه به حسب بایست خود وضع کنند ، چنان که لغت تازیان دیگر بود و لغت پارسیان دگر...، تواند هر کس به لغتی دیگر گفتن... و نشاید که مردم را یکی مردم داند و یکی نامردم!».( کاشانی،1337، مصنّفات )

    برپایه‌ی آن چه از باباافضل آوردیم ،درمی یابیم که این حکیم عارف و دانشمند نه تنها زبان را پدیده ای انسانی ، اجتماعی ،قراردادی و آموختنی دانسته ، بلکه برتری زبانی و تباری ویک سویه نگری‌های قومی را نیز برنمی تابد.

    منبع: بررسی و نقدرویکردها و روش های آموزش زبان فارسی در ایران،دکتر فریدون اکبری شلدره ،1390،دانشگاه شهید بهشتی،تهران



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    بهار معرفت
    جمعه 92 فروردین 16  7:1 عصر

    ای خدای پاک و رحمان ،حال ما نیکو بگردان

    إذا رأیتُم الرّبیع فاکثروا ذکر النُّشور :این حدیث ،سخنی از  پیامبر اعظم(ص) در مورد بهار و آداب ورود و معرفت نسبت به بهار است. برپایه ی این سخن، هرگاه  بهار می­رسد باید فراوان آخرت را فرایادآوریم. هر گاه بهار را دیدید ،بسیار یاد رستاخیز کنید.رستاخیز طبیعت و گل و گیاه شما را به یاد نشور اصلی و رستاخیز هستی بیاندازد و این یاد را در دل و زبان پیوسته جاری کنید.

     

    سال 91 هم ،نفس های پایانی خود را برآورد وگام های واپسینی خویش را برداشت و به شتاب از خانه و کاشانه ی من و شما گذشت و رفت تا  به گنجینه ی تاریخ و صندوقچه های خاکناک مادربزرگ راه یابد.

    «الفُرصةُ تَمُرُّ مَرَّ السحاب » فرصت چونان ابر در گذر است !!

    سال نودویک خورشیدی هم هرچه بود،با همه ی فریبایی، گذشت و به تاریخ  و عمر ما،برگی افزود و رفت :

           از دی که گذشت هرچه گویی ،خوش نیست       خوش باش و ز دی مگو ،که امروز خوش است(خیام)

    حال و اکنونمان را در یابیم و از خدای بزرگ ،خوش بختی ،تندرستی ، شادان دلی و نیک فرجامی،برای خود و دیگرانسان های پاک نهاد، آرزو کنیم .

               بهاری داری از وی بر خور امروز     که هر فصلی نخواهد بود نوروز                          

                تا توانم چو باد نوروزی              نکنم دعوی کهن دوزی     (حکیم نظامی)

      نوروز از کهن ترین جشن های فرخنده ی ایرانی است که امروزه با فرّ و فروغی آیینی در ایران وجهان برگزار می شود .

    رسم و راهی است که از آفرینش الهی درس می گیرد و  بر این باور است که با نو شدن دنیا در چنین دمی، 

    انسان ها نیز این نوزایی را در تن و جان خود به کار گیرند و همراه با خانه تکانی ، تکانه هایی در دل ها پدید آورند .

    بنیاد نوروز ایرانی بر مهر و نواخت انسانی استوار است بنابراین ،پالایش درون و مهرآیینی،نیکوترین ره آورد نوروزی است .

    به جای بالارفتن از دیوار خانه و گردروبی از شیشه ها ،زنگار از زخسار ِحق بینِ دل ،برداریم  و  از درگاه پروردگار پاک بخواهیم که ما را از لغزش ها و لغزشگاه ها در امان نگاه دارد و دلی بی کینه و زلال و باصفا به ما ارزانی فرمایید .

             ای خدای پاک و بی انباز و یار        دست گیر و جرم ما را درگذار  (جلال الدین محمد)

             ز یاران ،کینه هرگز در دل یاران نمی ماند          به روی آب، جای قطره ی باران نمی ماند

                                                                                                                      (وحید قزوینی،دوره ی صفوی)

      نوروز بر همه ی ایرانیان گرم دل و مهربان ،فرّخ تر از پار و پیرار و اکنون باد .

      انشاالله سال نو ،برای ایران و ایرانیان سالی نیکو و پر خیر و برکت باشد تا در آن ،ارزش وجودی انسان بودن خویش را درک کنیم.

     روانشاد «آیت الله بهجت» فرمود:ما آمده ایم تا قیمت پیدا کنیم؛نه این که به هر قیمتی زندگی کنیم!

    خدای رحمان ،به ما لطف کند و بصیرت بخشد تا زندگی ما معنا و معنویتی پیدا کند.

    و هرگز مباد که زندگی ما حکایت آن یخ فروشی ،گردد که از او پرسیدند: یخ ها را فروختی؟ 

    با حسرت و آه ،گفت :نه ،ولی تمام شد!

    *

       سال ،می گردد که شاید چون تویی پیدا کند!

                                                                                  *

                همه ساله ،بخت تو پیروز باد     (حکیم فردوسی)

    حضرت آیت الله جوادی آملی در آخرین جلسه درس اخلاق سال 91  گفته در روایات ما آمده است که وقتی بهار را دیدید به یاد معاد باشید.چون در قرآن کریم یکی از نمونه‌های معاد را جریان بهار ذکر می‌کند.

    نتیجه ی بحث این که بهار انسان را به یاد قیامت می‌اندازد و در قیامت این کارها جزء خطرناک‌ترین کارهایی است که دامنگیر تبهکاران می‌شود و آن «تَقلیب قلوب و تَقلیب ابصار» است. در تحویل سال که بهار است به خدا عرض می‌کنیم :

    ای خدایی که دل‌ها را زیر و رو می‌کنی! ای خدایی که چشم‌ها را زیر و رو می‌کنی! ای خدایی که شب و روز را مدیریت می‌کنی !ای خدایی که سال را به سال دیگر،حال را به حال دیگر تبدیل می‌کنی، حال ما را به بهترین وجه تبدیل کن تا ما گرفتار تقلیب قلوب نشویم ،گرفتار تقلیب ابصار نشویم بلکه از احسن الأحوال بهره بگیریم.

    این عصاره  ی دعاست بر اساس تناسبی که بین بهار هست (یک) و معاد است (دو) و حوادث تلخ معاد است (سه) این ها کاملاً یادآور جریان معاد است. پس اگر در روایات دارد :وقتی بهار آمد به یاد معاد باشید یکی از راه‌های تذکره معاد همین است که ما از تقلیب قلوب نجات پیدا کنیم ؛از تقلیب ابصار نجات پیدا کنیم.

    جریان «مُقلّب القلوب و الأبصار» در قرآن دو جا ذکر شده و هر دو جا مربوط به مسئله معاد و قیامت است یکی اینکه فرمود :افراد کافری که دل هایشان را تطهیر نکردند ما در قیامت دل های این ها را زیر و رو می‌کنیم " وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ کَمَا لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ".

    در آیه ی نود سوره ی مبارکه ی نور که از رجال الهی سخن به میان می‌آید ؛می‌فرماید: رجال الهی کسانی‌اند که "لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ " این ها کسانی‌اند که "یَخَافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ " این ها از روزی می‌ترسند که دل‌ها زیر و رو می‌شود ؛چشم‌ها برگردانده می‌شود و زیر و رو می‌شود که این هم باز مربوط به مسئله ی قیامت است.

                                                                                                ***

            برآمد باد صبح و بوی نوروز            به کام دوستان و بخت پیروز

     

           مبارک بادت این سال و همه سال     همایون بادت این روز و همه روز  ( سعدی )
                                                                                           نوروز تان فرخنده  و دلتان شاد و خانه تان آباد.


  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    <   <<   11   12   13      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کودک و زبان مادری-7
    کودک و زبان مادری-6
    کودک و زبان مادری - 5
    کودک و زبان مادری - 4
    کودک و زبان مادری-3
    کودک و زبان مادری-2
    کودک و زبان مادری -1
    زبان، شاهراه رسیدن به جهان نور و روشنایی و علم
    کالبد شکافی رمان «ملت عشق»
    نمایی از درون
    کارافزارهای خواندن
    واگرایی و جمهوری خوانش
    خواندن، رویاروشدن با جهان متن
    جغرافیای متن
    خواندن، شناخت و ادراک
    [همه عناوین(247)][عناوین آرشیوشده]

    یکشنبه 103 اردیبهشت 30

    کل:   570353   بازدید

    امروز:   71   بازدید

    دیروز:   142   بازدید

    فهرست

    [خـانه]

    [ RSS ]

    [ Atom ]

    [شناسنامه]

    [پست الکترونیــک]

    [ورود به بخش مدیریت]

    پیوندهای روزانه

    وبلاگ ادبی [263]
    سایت های ادبی [272]
    گروه ادبیات فارسی [689]
    [آرشیو(3)]

    آشنایی با من

    زبان آموزی

    لوگوی خودم

    زبان آموزی

    دسته بندی یادداشتها

    مقتل[2] . مقتل ، فدایی مازندرانی ، ادب عاشورایی . مقتل فدایی مازندرانی . مقتل فدایی مازندرانی ، نوحه ها . نشان اضافه، همزه، خط فارسی . نگرش شبکه ای ، فارسی ششم، رویکردخاص،رویکردعام، برنامه ی درسی ملی . نوروز . واژه های مصوّب . واژه، گزینش، بافت سخن، کاربست . کُنش خواندن، دریافت، فرایندهای مغزی . کودک، زبان، حس ها، واژه ها . کودک، زبان، خانو.اده، محیط، . کودکف زبان آموزی، حافظه ی شنیداری، ایرج میرزا . آبشخور . آداب نوشتن ، هنجارهای درست نویسی . آموزش ، فراشناخت ، هداف ، مراحل . آهنگ، لحن، عاطفه و فضای حسّی متن، ادبیات، علوم و فنون . آوردگاه، علوم، فنون، ادبیات، فارسی، دهم . انشا ،توسعه ی تفکر و پرورش توانایی . ایران . ایستگاه سوم - علوم - فنون . تربیت . تصویرگری، صندوقی، کتاب درسی . جشن . جنیدی . حافظ . حس ها، رودهای درون ریز، ذهن و یادگیری . خودارزیابی، پاسخ، علوم و فنون، ادبی، پایه ی دهم، کتاب درسی. . دگردیسی،فرارفتن،خاک شدن ،شکفتن،تیمار نفس سرگش . زبان . زبان آموزی،درهای علوم،حواس برونی . زبان فارسی، نشانه ها، نام گذاری و... . زبان، بافت ها و باروها، زمان.دگردیسی. . زبان، تلفّظ، کودکان، . زبان، زایش و فرسایش . زبان، گفتار، نوشتار، واژ، هم آیند و پس آیند. . زبان، کودک، مادرآوَرد بودن. . شعر فاطمی . صلاحی . صور خیال . طنز . علوم ، فنون، ادبیات، کارگاه، کالبدشکافی، فصل، پایه ی دهم . علوم و فنون، ادبی، خودارزیابی، تاریخ ادبیات . علوم، فنون، ادبی، خودارزیابی، دهم، قلمرو ها . علوم، فنون، ادبیات، کالبدشکافی، قلمرو ها، کتاب درسی . علوم، فنون، دهم، خوانش و نگارش . غزلیات شمس ، مولانا جلال الدین . فارس، آباده، سفرنگاشت . فارسی دهم، کالبد شکافی، قلمرو ها . فدایی ، اربعین . فدایی مازندرانی . فدایی مازندرانی ، صور خیال ، شعر عاشورایی . فدایی مازندرانی، مرثیه، هلال غم، محرم . فرهنگ، معلم، گوهر، هنر، پیکره و قلب . فرهنگستان . قرآن . کارگاه، تحلیل، علوم ،فنون، ادبیات، بازآموزی، یادیاری . کلیات، سوگ نامه، عاشورایی ، فدایی، مقتل منظوم . کودک . متن، جهان متن، رابطه، خوانش، چندآوایی . متن، خواننده، معنا . متن، ساختار و پیکره، جغرافیا . متن، گونه های متن، متن شنیداری . متن، مقام، حال و لحن . متن-خوانش پذیری- چندصدایی .

    آرشیو

    زبان آموری
    عاشورایی
    روش های یاد دهی - یادگیری
    بهاریه
    خواندن
    مولوی جلال فرهنگ
    فرهنگستان
    نام ها و یاد ها
    سپاس نامه
    درودی چو نور دل
    مهارت های نوشتاری

    اشتراک

     

    طراح قالب

    www.parsiblog.com