رویکردهای آموزش زبان فارسی
رویکرد، فلسفه نگاه ما به عالم بیرون را نشان میدهد. رویکرد مربوط به اصل، بدیهی است ولی روش وابسته به رویه است. در داخل یک رویکرد میتواند روشهای زیادی موجود باشد. شگرد یا تکنیک همان تحقق و اجراست.در یک نگاه فراگیر و گسترده تاریخی، رویکردهای چیره بر فضای آموزشی فرهنگی ایران در آموزش زبان فارسی و ماهیت یادگیری آن را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: رویکرد مکتبخانهای/ تأدیبی؛ رویکرد مدرسهای / فارسیآموزی.
رویکرد مکتبخانهای/ تأدیبی
در این رویکرد بر پایه اهداف و خاستگاه شکلگیری مکتبخانهها و مدارس دینی، بر آموزش زبان قرآن، صرف و نحو عربی، تأدیب و تعلیم و یادگیری خواندن و نوشتن استوار بود. بنابراین، هدف از تدریس در رویکرد مکتبخانهای، آشنایی با زبان عربی برای خواندن قرآن بوده است.صاحبان این رویکرد، شاید به دلیل این که در کشوری فارسی زبان زندگی میکردند و سخن گفتن فارسی را بهطور طبیعی از محیط زبانی خود فرامی گرفتند، احساس نیاز به فارسیآموزی در آنها پدیدار نگشت. تقریباً با شکلگیری نظام آموزشی مکتبخانهای و مدارس دینی در مساجد، از همان سالهای آغازین ورود اسلام به ایران تا روزگار قاجار، همین رویکرد رایج بوده است.
رویـکــرد مــدرسهای/ فارسیآموزی
تقریباً از روزگار قاجار، به سبب دگرگونی اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی، بافت فرهنگی جامعه ایرانی تغییر کرد و ارتباط با دنیای اطراف گسترش یافت و آشنایی با شیوهها و شگردهای آموزش و یادگیری و فراگیر شدن تحصیل رونق یافت. با تأسیس دارالفنون، دریچههای تازهای گشوده شد و مدارس جدید اندک اندک پدیدار شدند. با دگردیسی فضای فرهنگی کشور و جایگزین شدن مدارس جدید و کمرنگ شدن آموزش مکتبخانهای، نگرش و جهتگیری معلمان، در آموزش نیز دستخوش تغییر شد. برای نخستین بار، کتابهایی ویژه برای آموزش الفبای فارسی به کودکان با زبانی تقریباً ساده و کودک فهم تهیه و تولید شد. البته، یکی از بزرگترین فایدههای این جهتگیری، فراگیرشدن آموزش و یادگیری فارسی و تقویت وحدت و هویت ملی بوده است.به همین سبب، آموزش فارسی به سوادآموزان از پایه اول دبستان، یکی از بنیانیترین کارها در رشد همبستگی ملی و حفظ روحیه پاسداشت هویت فرهنگی بوده است. در این رویکرد، فرهنگ با آموزش، پیوندی بسیار نزدیک یافت و آموزش در بخش محتوا با بنیانهای فرهنگی درآمیخت.