سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان آموزی

بیازماى تا دشمن آن گردى ، [ و بعضى این جمله را از رسول خدا ( ص ) روایت کرده‏اند : و آنچه تأیید مى‏کند از سخنان امیر مؤمنان ( ع ) است روایت ثعلب از ابن اعرابى است که مأمون گفت : اگر على ( ع ) نگفته بود « اخبر تقله » مى‏گفتم « أقله تخبر » . ] [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

دژهای زبان
جمعه 95 خرداد 7  5:55 عصر

 

برگی از پیشینه(3)

زبان،یکی از آفریده های رازناک پروردگار است. فضای مه آلودی دارد؛ به بنای بشکوهِ پریان و جادوان می‌ماند؛ واژگانش همان فرّخ‌رویانِ فریبایند که دستِ هر ناشسته‌رو و بیگانه‌خویی بدان نرسد.

باروهایی آنان را در خود جای داده اند و در امان نگه می‌دارند.

 میزان مانایی و پایایی هر یک از باروها و سطوح زبان(آوایی، معنایی و نحوی) در برابر جریان تحوّل در گذر زمان و هجوم عناصر زبان های دیگر، یکسان نیست.

 

بافت‌های دستوری و آوایی هر زبانی قدرت نفوذناپذیری و استواری بیش‌تری دارند؛ به ویژه سطح آوایی زبان، با آنکه الگوهای هجایی و بافت صوتی بسیار بسته و محدودی دارد؛ امّا پایداری آن بیشتر از سطوح دیگراست.

 

 شاید بتوان گفت: آخرین برج و بارویی که در فرایند دگردیسی، در گذرگاه زمان از هر زبان برجای می‌ماند، قلمرو آوایی و الگوی هجایی آن است.(اکبری شلدره، 1394،صص17و18)

 

ر.ک: پیشنه ی آموزش زبان فارسی در ایران، انتشارات مدرسه، تهران، 1394



نظرات شما ()

نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

یادآفرینان
یکشنبه 95 اردیبهشت 12  8:41 صبح

به یاد همه ی آنانی که یادآفرینند

معلم، هر سال و ماه و هفته و روزش که نه، بلکه هر حال و آنش، فرخنده و مبارک است؛ چون در خلق و آفرینش است. از این رو، می سزد که بگوییم: فَتَبارَکَ الله !

ای مسیحا دَم که در هر دم، با جادوی کلام و واژگانت، تر و تازه می سازی، بوستان ذهن و زبان فرزندانِ این کهن بوم و بر را، دمت گرم و سرت سبز و دلت شاد و لبت از خنده شکوفان باد.

گواهی دهم کاین سخن راز اوست              تو گویی دو گوشم بر(پُر) آواز اوست!

معلمان، پدران معنوی و روحانی پیکره ی بی روح جوامع هستند. خود یادند و یادآفرین؛ پس سراچه ی دل و جانمان هرگز از یادشان تهی نیست؛ تا حیاتی هست، دم روح بخش معلمان، آن را شاداب و با تراوت می دارد.

رحمت و بخشش و رضوان الهی بر روان همه ی معلمان پار و پیرارمان باد که ما را پروردند و خود بی صدا در حادثات زمانه شکستند امّا راست قامت و دل آرام رفتند و به دارالسرور حق پیوستند.

مبارکی که بود در همه عروسی‌ها                            در این عروسی ما باد ای خدا تنها 

مبارکی شب قدر و ماه روزه و عید                           مبارکی ملاقات آدم و حوا 

مبارکی ملاقات یوسف و یعقوب                              مبارکی تماشای جنه المأوی

مبارکی دگر کان به گفت، در ناید                            نثار شادی اولاد شیخ و مهتر ما

به همدمی و خوشی همچو شیر باد و عسل                 به اختلاط و وفا همچو شکر و حلوا

مبارکی تبارک ندیم و ساقی باد                               بر آنکه گوید آمین بر آنکه کرد دعا.

غزلیات شمس، جلال الدین محمد

 

با حترام

فریدون اکبری شلدره

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    آموزش زبان و چشایی زمانه
    یکشنبه 95 فروردین 22  8:55 عصر

    برای کاربست نیکوترین رویکرد و مناسب‌ترین روش در آموزش‌ زبان فارسی،لازم است که به پاسخ این پرسش ها، بیندیشیم تا به گم گوشه ها وگستره های زبان فارسی درآییم و خوی و خصلت آن را به درستی بشناسیم و به فراخور شناخت سنجیده از بلندای زبان، بالاپوشی به اندام بر قامت آن فراهم آوریم و برای فراگیران این زبان نیز رویکردی همسو با چشایی زمانه و روشی همخوان با افق انتظار اهل روزگار برگزینیم و در سازماندهی محتوای آموزشی هم به گوارایی کلام و هم به لطیف طبعی و حالات مخاطبان توجّه داشته باشیم زیرا زبان، گذرگاه رسیدن به دنیای عاطفی و ادراکی اهل زبان است و « کنش پیچیده ای است که بیان و ادراک حالات عاطفی، مفاهیم و افکار را به وسیله‌ی علایم صوتی یا تصویری میسّر می سازد. به عبارت دیگر، زبان از نظام سازمان یافته‌ی نمادهایی تشکیل شده است که انسان ها برای بیان و دریافت معنا به کار می برند و مستلزم یک نظام قواعد و تبلور این نظام به صورت رفتارهای عینی گفتاری و نوشتاری است»(دادستان،1387،)، تا از این طریق، گوش، هوش و جان زبان آموزان را با زلالی، خوش گواری و ضرب آهنگ طربناک و طنین دل انگیز زبان فارسی خوگر سازیم؛ زیرا « ذائقه­ی زبان حسّاس است و لقمه های تلخ و ناگوار را پس می زند؛ زبان برای خود روحی دارد».(خرّمشاهی، 1373 ).

     

     

    منبع: پیشینه ی آموزش زبان فارسی در ایران، 1394، انتشارات مدرسه، تهران، ص 22



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    مستان جام بهار
    سه شنبه 94 اسفند 25  5:39 عصر

     خبرت هست؟

    این بهاریه ی نیکو،پیشکش به همه ی همراهان و دوستان زبان آموز و ادب پژوهم.

    خبرت هست که در شهر، شکر ارزان شد

     

    خبرت هست که دی، گم شد و تابستان شد

    خبرت هست که ریحان و قرنفل در باغ

     

    زیر لب، خنده زنانند که کار آسان شد

    خبرت هست که بلبل ز سفر بازرسید

     

    در سماع آمد و استاد همه مرغان شد

    خبرت هست که در باغ، کنون شاخ درخت

     

    مژده ی نو بشنید از گل و دست افشان شد

    خبرت هست که جان، مست شد از جام بهار

     

    سرخوش و رقص کنان در حرم سلطان شد

    خبرت هست که لاله رخ پرخون آمد

     

    خبرت هست که گل خاصبک دیوان شد

    خبرت هست ز دزدی دی دیوانه

     

    شحنه عدل بهار آمد او پنهان شد

    بستدند آن صنمان خط عبور از دیوان

     

    تا زمین سبز شد و باسر و باسامان شد

    شاهدان چمن ار پار قیامت کردند

     

    هر یک امسال به زیبایی صد چندان شد

    گل‌رخانی ز عدم چرخ زنان آمده‌اند

     

    کانجم چرخ نثار قدم ایشان شد

    ناظر ملک شد آن نرگس معزول شده

     

    غنچه ی طفل چو عیسی فطن و خط خوان شد

    بزم آن عشرتیان بار دگر زیب گرفت

     

    باز آن باد صبا باده ده بستان شد

    نقش‌ها بود پس پرده دل، پنهانی

     

    باغ‌ها آینه ی سرّ دل ایشان شد

    آنچ بینی تو ز دل جوی، ز آیینه مجوی

     

    آینه نقش شود، لیک نتاند جان شد

    مردگان چمن از دعوت حق، زنده شدند

     

    کفرهاشان همه از رحمت حق، ایمان شد

    باقیان در لحدند و همه جنبان شده‌اند

     

    زانک زنده نتواند گرو زندان شد

    گفت بس کن که من این را بِه از این شرح  کنم

     

    من دهان بستم کو آمد و پایندان شد

    هم لب شاه بگوید صفت جمله تمام

     

    گر خلاصه ز شما در کنف کتمان  شد.

       

    غزلیات شمس، جلال الدین محمد مولوی



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    آبشخورهای زبان آموزی
    جمعه 94 اسفند 14  7:36 عصر

         برگی از یک نوشته(2)

    یکی از برنامه های درسی مهم در نظام تعلیم و تربیت مهین عزیز ما،ایران، برنامه‌ی درسی زبان آموزی یا آموزش زبان فارسی است که نقش بسیار کارا و تعیین کننده ای در تربیت افراد جامعه دارد و رشد فکری- فرهنگی، کسب معرفت، توسعه ی اندیشه و خلاقیت، افزایش مهارت های ارتباطی و پرورش شهروندی باورمند و سرانجام، شکل گیری پیکره‌ی هویتی زبان آموزان را سامان می دهد؛ زیرا زبان فارسی در گام نخست آموزش و یادگیری،  هم موضوع و هم هدف یادگیری است؛ پس از آن در قدم بعد، گذرگاه و وسیله ای برای یادگیری علوم دیگر به شمار می آید.

    به همین سبب، بایسته است که صاحب نظران تعلیم وتربیت، برنامه ریزان، روان شناسان آموزشی و متخصصان آموزش زبان فارسی، پیش از هر کاری مبانی فلسفی، روان شناختی، زبان شناختی و آموزشی را به درستی تعیین و تبیین کنند تا چشم اندازهای بعدی برنامه ریزی درسی از طراحی تا اجرا و ارزشیابی با  همه‌ی فراز و فرودهایش برای مجریان و مخاطبان برنامه، آشنا و شناخته شده باشد.

    (ر.ک: پیشینه ی آموزش زبان فارسی در ایران، انتشارات مدرسه، تهران، 1394، ص 12)



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    برگی از نوشتار
    پنج شنبه 94 بهمن 29  4:10 عصر

     

    برگی دیگر از کتاب « پیشینة آموزش زبان فارسی در ایران»

    این کتاب، فشرده ای از پویه های پایای علمی و آموزشی در قلمرو زبان فارسی است که از سده های نخست دوره ی اسلامی تا کنون در نظام تعلیم و تربیت مکتب خانه ای و آموزش مَدرسی، کارا و نقشمند بوده اند.

    با خوانشِ این اثر، گلگشتی برای خواننده فراهم می آید تا با فضای آموزش خانقاه، دُوَیره، مکتب خانه، نظامیه، حُجره، دارالفنون و مدرسه ها و چگونگی آموزش آن ها آشنا شود؛ رویکردها و روش ها را فرابگیرد.

    گرانیگاه محتوایی این کتاب، بر «زبان آموزی» ( آموزش زبان فارسی) استوار است. زبان بازنمایاننده ی هویت و حال های گویشورِ خود است و گذرگاهی است که اهل زبان را به سرزمین پرفروغ یادگیری و دانایی فرا می برد.

    آشنایی با رویکردها و روش های آموزش زبان فارسی در ایران، ره آوردِ مطالعه ی این کتاب خواهد بود.

    *این کتاب به تازگی از سوی انتشارات مدرسه در تهران به چاپ رسیده است.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    پیشینه ی آموزش زبان فارسی در ایران
    جمعه 94 بهمن 23  12:21 عصر

     

     

    پیشینه ی آموزش زبان فارسی در ایران

    تازه ترین اثر  این قلم که از سوی انتشارات مدرسه، آذرماه 1394 در تهران منتشر شده است.

    در بخشی از مقدمه‌ی کتاب می‌خوانیم:

     

     

    این نوشته، پژوهشی در قلمرو آموزش زبان فارسی به‌عنوان زبان رسمی و ملّی در نظام آموزش‌وپرورش میهن عزیزمان ایران است که برنامه‌ی آن در قالب کتاب درسی فارسی، پس از طرّاحی، سازمان‌دهی و تولید از پایه‌ی اوّل دبستان اجرا می‌شود. در این تحقیق، مقرّر گردید به‌طور خاص، رویکرد و روش‌های آموزش زبان فارسی در گام نخست زبان‌آموزی (آموزش فارسی به دانش آموزان ایرانی) بررسی شود.

    به این دلیل که نظام آموزشی کشور ما در برنامه‌ریزی‌ها متمرکز عمل می‌کند؛ کتاب فارسی اوّل ابتدایی نیز در سراسر کشور و برای همه‌ی مناطق زبانی، یکسان بوده است؛ یعنی تاکنون برای موضوع دوزبانگی برنامه‌ی جداگانه‌ای در آموزش رسمی تولید نشده است؛ بنابراین ما نیز به اوّلین مرحله‌ی آموزش رسمی و برنامه‌ی آموزش فارسی توجّه نموده و تنها به بررسی کتاب‌های فارسی اوّل دبستان پرداخته‌ایم؛ چون نخستین قدم ورود به دنیای یادگیری رسمی زبان و آشنایی با نمادهای خطّی آن بر پایه‌ی بنیان‌های نظری، ساختار، محتوا، چینش نشانه‌ها (الفبا) و چگونگی روش آموزش آن، سامان می‌یابد. برای این کار، دو زمینه‌ی متفاوت را پیش رو داشتیم:

    الف) آموزش مکتب‌خانه‌ای

    ب) آموزش مَدرَسی... ( ر. ک: مقدمه، ص 7)

      

     

     

     

    * اکبری شلدره، فریدون، 1394، پیشینه ی آموزش زبان فارسی در ایران، انتشارات مدرسه، تهران، چاپ اول.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    خوانش و فهمش
    دوشنبه 94 دی 21  8:4 صبح

    گام‌های فرایند درک خوانداری از طریق مراحل زیر طی می‌گردد. البته نیازی به آموختن این سطوح به دانش آموزان نیست و این مطالب ویژه ی معلمان است تا آموزش بدین سان، پی گرفته شود .

    §      §         سطح 1: دیده، شنیده و خوانده‌ گویی (درک حسّی)

    §        سطح 2: معنایابی (استنباط اولیه یا درک معنا)

    §        سطح 3: برهم نهی (استدلال و تلفیق)

    §        سطح 4: آفرینش و معنا سازی (آفرینش و خلق).

    یادآوری این نکته، ضروری است که به حسب سطوح ادراکی، چهار گونه خواندن را هم می‌توان سامان داد:

    -         -خواندن سطحی

    -        - خواندن استنباطی

    -        - خواندن تحلیلی

    -        - خواندن اکتشافی.

    به بیان دیگر، سطح ادراکی ما به نوع خوانش بستگی دارد. خوانش شتابان و بی اندیشه، ما را در سطح نخستین درک، نگه می دارد؛ خوانش عمیق و همراه با پویه های فکری، ما را به جهان زرین و لایه های ژرف‌تر متن، می‌برد. این گونه ، خوانش است که ما را به فهمش یا درک درست می رساند و سراچه ی ذهن را فربه و مایه ور می سازد.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    جهانِ متن
    یکشنبه 94 آذر 15  8:31 عصر

    جمهوری خوانش2(به دنبال جمهوری در جهانِ خواندن )

    سرخطِّ این نوشته، پیوند دو واژه است: «خواندن» و «جهان». هر دو واژه در نگاه واژگان شناسانه و فرهنگ نگارانه، سامانی ویژه دارند و چهار نشانه ی واژگانی زیر را با خود دارند:

    -          آوا/ صدا

    -          سیما/ شکل

    -          آن/ معنا

    -          مکان/ جا.

    این چهار ویژگی، جغرافیا و گستره ی هر واژه را نشان می دهند. اما آن گاه که با هم پیوند بخورند، تکانه هایی در چارچوب پیش گفته، پدید می‌آید و آفرینشی تازه آشکار می‌گردد. دنیای نو و فریبایی که« جهانِ خواندن یا خوانش»نام دارد.

    پس، خواندن همانند این جهان دیداری و واقعی، می‌تواند شاخصه های جهان بودن را داشته باشد. موجود است، حس و حال، طول و عرض، زمان و مکان دارد.

    البتّه خواندن با متن، هستی و هویت و معنا می‌یابد. معنای برآمده از متن نوشتاری یا دیداری هم به حس و حال خواننده و موقعیت و محیط پیرامون و به طور کلّی به سازه های درون متنی و فرامتنی باز بسته است. اگرحال خواننده و هوای پیرامونش صاف و آفتابی باشد، جهان متن، روشن و چندصدایی ادراک خواهد شد. اگر هوای روحی خواننده و آسمان محیطی اش، سرد و غبارگرفته باشد، جهان متن، تیره و تک صدایی خواهد بود.

    خوانش تک صدا و بسته بر بنیان متن و جامعه‌ای تک ساحتی سامان می‌گیرد. خوانش چندصدا و باز، بر پیکره‌ای آزاد، رشد و پرورش می یابد. در فضای آموزشی تک صدایی، فقط صدای معلم شنیده می شود و دیگران حق بازگویی درک و دریافت های خود را ندارند و ناگزیرند همان صدا را به حافظه بسپارند و در زمانی دیگر به وقت ارزش یابی، آن را به یاد آورند و تکرار کنند. در حقیقت، توانایی های ادراکی و خلاقیت های فکری خودشان بی کار و تعطیل است. اما در محیط باز و چند صدایی آموزشی، صدای معلم یکی از صداهاست که به گوش می آید و دیگران، با همفکری و مشارکت در فعالیت ها، حق بیان اندیشه ها و بازگویی ادراک های خود را دارند و متن را بر پایه ی درک خویش گزارش می کنند.

    اکنون باید به چگونگی روش های یکسویه ی تدریس از این دریچه بنگریم و به این پرسمان، پاسخ بگوییم که چرا همواره از متن های شعر و نثر فارسی، یک صدا را می‌شنیده‌ایم و همان را بازگو می‌کرده‌ایم و به دیگر کسان، اجازه ی دگر گونه شنیدن، دگر سان اندیشیدن و دیگرگون گفتن را نمی‌داده‌ایم.

    راستی آیا خوانش ما، توانایی درک و دریافت ما، دایره ی واژگانی ما، سبک یادگیری ما و ... با فراگیران، همانند است؟

    اگر پاسخ منفی است؛ پس چرا به خود حق می دهیم که خودمان همه ی کارهای دانش آموزان را انجام دهیم و بعد نمره ی ارزش یابی را به نام آن ها بنویسیم؟

    در این میان، توانایی فردی، تفاوت های یادگیری، سبک های گوناگون، سطوح زبانی و یادگیری و... چه جایگاهی دارد؟

    تا هنگامی و هنگامه ای دیگر.... بدرود.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    ببار ای دیده، خون از دل، که روز اربعین آمد
    چهارشنبه 94 آذر 11  7:18 صبح

                       ببار ای دیده، خون از دل، که روز اربعین آمد         

     

    چو شاه تشنه لب، یاران، قتیل از تیغ کین آمد         

    همی از دیده خون باران، فلک تا اربعین آمد

    ببار ای دیده، خون از دل، که روز اربعین آمد                      

    پی تسخیر مظلومان، قضا چلّه نشین آمد     

    در آن روز از قضا یک سر، ز شهر شامِ غم گستر        

    به پا بوسِ سیُم سرور، خدیوِ چارمین آمد...  

    سرش چل روز از عدوان، به سانِ گوی بر چوگان     

    سه روز و شب، تنش غلتان، به میدان تا دفین آمد

    بکش ای سینه افغان را، نما یادی غریبان را                                    

    صبا بر گو شهیدان را که زین العابدین آمد

    بغل زد قبر بابش را، شه گردون قبابش را                           

    دل بی صبر و تابش را همی آه و انین آمد

    کشید آن قبر را در بر، همی زد دست غم بر سر                 

    زبان حال آن سرور، نوا خوان این چنین آمد:

    که ای جان ها به قربانت، سران چون گو به چوگانت                      

    ز رتبه، مهد جنبانت همی روح الامین آمد

    نظر کن بر غریبانت، ببین حال اسیرانت                             

    نگر روی یتیمانت که روز آخرین آمد

    چو لاله سر برون بنما ز خاک ای لاله ی حَمرا                 

    نه ای آگه پدر گویا، که زین العابدین آمد

    سکینه نور چشمانت که بوده بهتر از جانت                                    

    شده امروز میهمانت، ببین زار و حزین آمد...

    رسیم از شام محنت زا در این صحرای غم افزا                 

    وداع بی کسان بنما که وقت واپسین آمد...


    به بزم آن سگ کافر، یزید آن فاجرِ ابتر                            

    خبرداری چه ای سرور، به ما از جور و کین آمد

    به پیش چشم طفلانت، ز چوب آن سگ ز عدوانت                       

    همی می زد به دندانت که چون دُرّ و ثمین آمد...

    ز شام ای خسرو عالم، به پا بوس تو می آیم                      

    ز شوقت این دل پُرغم، مگس بر انگبین آمد

    من از روی تو شرمنده، که تو کشته منم زنده                     

    خوشا اکبر که فرخنده، قرین حور عین آمد...

    نبودیم این سفر بی سر، سرت ما را بُده رهبر                                  

    به هر منزل به هر کشور به ما یار و قرین آمد...

    ببین دور سرت گردم، سرت از شام آوردم                                    

    دوای قلبِ پُر دردم، سرت ای شاه دین آمد

    گهی بر نیزه بودت سر، گهی بر روی خاکستر                   

    گهی جایش به طشت زر، گهی کرسی نشین آمد..

    بگو سوی مدینه چون، روَم بی تو از این هامون                   

    که بیت الحزن این محزون همه یثرب زمین آمد...

    جواب جدّه ام زهرا، چه گویم ای شه والا                         

    چه سان دردت کنم انشا ، که را یارای این آمد ؟

     

    (ر.ک: فدایی، میرزا محمود،1394،کلیات سوگنامه ی عاشورایی فدایی، انتشارات فرتاب، تهران، چاپ سوم، ص 440)

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کودک و زبان مادری-7
    کودک و زبان مادری-6
    کودک و زبان مادری - 5
    کودک و زبان مادری - 4
    کودک و زبان مادری-3
    کودک و زبان مادری-2
    کودک و زبان مادری -1
    زبان، شاهراه رسیدن به جهان نور و روشنایی و علم
    کالبد شکافی رمان «ملت عشق»
    نمایی از درون
    کارافزارهای خواندن
    واگرایی و جمهوری خوانش
    خواندن، رویاروشدن با جهان متن
    جغرافیای متن
    خواندن، شناخت و ادراک
    [همه عناوین(247)][عناوین آرشیوشده]

    دوشنبه 103 اردیبهشت 17

    کل:   568780   بازدید

    امروز:   128   بازدید

    دیروز:   134   بازدید

    فهرست

    [خـانه]

    [ RSS ]

    [ Atom ]

    [شناسنامه]

    [پست الکترونیــک]

    [ورود به بخش مدیریت]

    پیوندهای روزانه

    وبلاگ ادبی [263]
    سایت های ادبی [272]
    گروه ادبیات فارسی [689]
    [آرشیو(3)]

    آشنایی با من

    زبان آموزی

    لوگوی خودم

    زبان آموزی

    دسته بندی یادداشتها

    مقتل[2] . مقتل ، فدایی مازندرانی ، ادب عاشورایی . مقتل فدایی مازندرانی . مقتل فدایی مازندرانی ، نوحه ها . نشان اضافه، همزه، خط فارسی . نگرش شبکه ای ، فارسی ششم، رویکردخاص،رویکردعام، برنامه ی درسی ملی . نوروز . واژه های مصوّب . واژه، گزینش، بافت سخن، کاربست . کُنش خواندن، دریافت، فرایندهای مغزی . کودک، زبان، حس ها، واژه ها . کودک، زبان، خانو.اده، محیط، . کودکف زبان آموزی، حافظه ی شنیداری، ایرج میرزا . آبشخور . آداب نوشتن ، هنجارهای درست نویسی . آموزش ، فراشناخت ، هداف ، مراحل . آهنگ، لحن، عاطفه و فضای حسّی متن، ادبیات، علوم و فنون . آوردگاه، علوم، فنون، ادبیات، فارسی، دهم . انشا ،توسعه ی تفکر و پرورش توانایی . ایران . ایستگاه سوم - علوم - فنون . تربیت . تصویرگری، صندوقی، کتاب درسی . جشن . جنیدی . حافظ . حس ها، رودهای درون ریز، ذهن و یادگیری . خودارزیابی، پاسخ، علوم و فنون، ادبی، پایه ی دهم، کتاب درسی. . دگردیسی،فرارفتن،خاک شدن ،شکفتن،تیمار نفس سرگش . زبان . زبان آموزی،درهای علوم،حواس برونی . زبان فارسی، نشانه ها، نام گذاری و... . زبان، بافت ها و باروها، زمان.دگردیسی. . زبان، تلفّظ، کودکان، . زبان، زایش و فرسایش . زبان، گفتار، نوشتار، واژ، هم آیند و پس آیند. . زبان، کودک، مادرآوَرد بودن. . شعر فاطمی . صلاحی . صور خیال . طنز . علوم ، فنون، ادبیات، کارگاه، کالبدشکافی، فصل، پایه ی دهم . علوم و فنون، ادبی، خودارزیابی، تاریخ ادبیات . علوم، فنون، ادبی، خودارزیابی، دهم، قلمرو ها . علوم، فنون، ادبیات، کالبدشکافی، قلمرو ها، کتاب درسی . علوم، فنون، دهم، خوانش و نگارش . غزلیات شمس ، مولانا جلال الدین . فارس، آباده، سفرنگاشت . فارسی دهم، کالبد شکافی، قلمرو ها . فدایی ، اربعین . فدایی مازندرانی . فدایی مازندرانی ، صور خیال ، شعر عاشورایی . فدایی مازندرانی، مرثیه، هلال غم، محرم . فرهنگ، معلم، گوهر، هنر، پیکره و قلب . فرهنگستان . قرآن . کارگاه، تحلیل، علوم ،فنون، ادبیات، بازآموزی، یادیاری . کلیات، سوگ نامه، عاشورایی ، فدایی، مقتل منظوم . کودک . متن، جهان متن، رابطه، خوانش، چندآوایی . متن، خواننده، معنا . متن، ساختار و پیکره، جغرافیا . متن، گونه های متن، متن شنیداری . متن، مقام، حال و لحن . متن-خوانش پذیری- چندصدایی .

    آرشیو

    زبان آموری
    عاشورایی
    روش های یاد دهی - یادگیری
    بهاریه
    خواندن
    مولوی جلال فرهنگ
    فرهنگستان
    نام ها و یاد ها
    سپاس نامه
    درودی چو نور دل
    مهارت های نوشتاری

    اشتراک

     

    طراح قالب

    www.parsiblog.com