منزل ِ ما ، جمله ، سرما می خورند
آخ عجب سرماست امشب، ای ننه
ما که میمیریم در هذا السنه
تو نگفتی می کنیم امشب اَلو
تو نگفتی می خوریم امشب پلو
نه پلو دیدیم امشب ، نه چلو
سخت افتادیم اندر منگنه
آخ عجب سرماست امشب،ای ننه
این اتاق ما شده چون زمهریر
باد می آید ز هرسو چون سفیر
من ز سرما می زنم امشب نفیر
می دوم از میسره بر میمنه
آخ عجب سرماست امشب، ای ننه
اغنیا مرغ و مسمّا می خورند
با غذا ، کنیاک وشامپا می خورند
منزل ِما ، جمله ، سرما می خورند
خانه ی ما ، بدتر است از گردنه
آخ عجب سرما ست امشب ،ای ننه
اندرین سرمای سخت شهر ری
اغنیا پیش بخاری ، مست می
ای خداوند ِکریم ِ فرد و حیّ
داد ِ ما گیر از فلان السلطنه
آخ عجب سرماست امشب ، ای ننه
خان باجی می گفت با آقا جلال
یک قران دارم من از مال حلال
میخرم بهر شما امشب زغال
حیف ، افتاد آن قران در روزنه
آخ عجب سرماست امشب ، ای ننه...
ما ز سرمای زمستان ، بی قرار
لخت وعریان ، مات و مبهوت و فگار
اغنیا در رخت ِ خواب ِ زرنگار
خفته با جاه و جلال و طنطنه
آخ عجب سرماست امشب، ای ننه...
ما کجا ونعمت ِ الوان کجا ؟
صحبت ِ خان و بگ و اعیان کجا؟
دختر، آخر ما کجا و نان کجا ؟
عکس ِ نان را بنگر اندر آینه
آخ عجب سرماست امشب ،ای ننه
شا باجی وقتی رسید ازگرد ِ راه
با زغال ِ خاکه وحال ِ تبا ه
یک نگاهی کرد با افغان و آه
دید یخ کرده ز سرما مؤمنه
آخ عجب سرماست امشب، ای ننه
سید اشرف الدین گیلانی، نسیم شمال