سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان آموزی

آن کس که بی دانش دست به کاری زند بیش از آنکه اصلاح کند تباه می سازد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

تازه های فدایی
دوشنبه 87 دی 30  4:47 عصر

باز هم از سروده های عاشورایی میرزا محمود  فدایی مازندرانی از جلد دوم مقتل

که به زودی منتشر می شود برایتان می نویسم . بخوانید و کیفور شوید....یا حق .......

 

       تا ناله عَلَم راست نمود از دل عالم            در ماه محرّم

 

       پشت فلک پیر ، شد از بار ِ الم خم            در ماه محرّم .....................



نظرات شما ()

نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

ای خوشا روزا ....
یکشنبه 87 دی 22  4:59 عصر

ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم

     

دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم

گر ز داغ هجر او دردی است در دل‌های ما

     

ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم

چون به دست ماسپاردزلف مشک افشان خویش

     

پیش مشک افشان او شایدکه جان قربان کنیم

آن سر زلفش که بازی می کند از باد عشق

     

میل دارد تا که ما دل را در او پیچان کنیم

او به آزار دل ما هر چه خواهد آن کند

     

ما به فرمان دل او هر چه گوید آن کنیم

این کنیم و صد چنین و منتش بر جان ماست

     

جان و دل خدمت دهیم و خدمت سلطان کنیم

آفتاب رحمتش در خاک ما درتافته‌ست

     

ذره‌های خاک خود را پیش او رقصان کنیم

ذره‌های تیره را در نور او روشن کنیم

     

چشم‌های خیره را در روی او تابان کنیم

چوب خشک جسم ما را کو به مانند عصاست

     

در کف موسی عشقش معجز ثعبان کنیم

گر عجب‌های جهان حیران شود در ما رواست

     

کاین چنین فرعون را ما موسی عمران کنیم

نیمه‌ای گفتیم و باقی نیم کاران بو برند

   

یا برای روز پنهان نیمه را پنهان کنیم

 



نظرات شما ()

نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

آفتاب بر نیزه ( فدایی مازندرانی )
پنج شنبه 87 دی 19  10:54 عصر

برنیزه دید چون سر آن سرور آفتاب

یا رب چرا طلوع کند دیگر آفتاب ؟

باشد روا که ماه کشد آه بر فلک

باشد سزا که خاک کند بر سر آفتاب

تا بی عمامه رفت سرش بر سر سنان

زد با سر برهنه سر از خاور آفتاب

تا روز حشر سوزد سوزاند از غمش

مانند عود اختر  و چون مجمر آفتاب

سوزد ز شرح سوختن خیمه ها زبان

می سوزد آفتاب هنوز از شرار آن

   ( میرزا محمود فدایی مازندرانی )



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    نوحه ی شب عاشورا ( از سروده های چاپ نشده ی فدایی مازندرانی ،ج2)
    دوشنبه 87 دی 16  11:52 عصر

    عجب غافل بوَد آن­دل که از غم غافل است امشب
     زمحنت دوستان رادل­چو صیدِ بِسمل است امشب


     نه تنها وحشی از صحرا کشد از فرط راحت پا

    کزین غم ماهی دریا روان بر ساحل است امشب


     دراین شب شمرِ بد گوهر به صیقل می زند خنجر

    زحق مگذر که آن کافر به فکر باطل است امشب


     شب درد و الم باشد ، دو دیده پر زنم باشد

     قرینِ درد و غم باشد هر آن کو غافل است امشب


     ثوابت جمله سیّاره ، سرشک از چشم استاره  
     ز بس ریزد چو فوّاره ، فلک پا در گِل است امشب


     فشان ازچشم پُرخون نم ، بنال ای دل در این ماتم
       مشو غافل دَمی­ ازغم که اینک حاصل است امشب


     دلِ "محمود" خونین دل ، ز خون گردید پا در گل
     به رنگ طایر بِسمل ، تپان و عاطل است امشب



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    الگو ها و روش ها
    یکشنبه 87 آذر 17  8:0 صبح

     

    راستی  الگو چیست ؟

    چه تفاوتی با روش دارد ؟

    در قلمرو آموزش معمولا این دو را در کنار و هم شآن و هم شانه ی

     هم به کار می برند .

    درنگ در این باره بایسته است . پس کمی بیاندیشیم .



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    الگوها و حال ها (2)
    دوشنبه 87 شهریور 25  4:50 عصر

    الگوهاوحال ها (2)

    درس ها و متن های ادبی؛ سرزمین حال هاست نه باریکه ی قال ها

    از این رو ؛روش های آموزشی این اقلیم با دیگر جزیره ها به یک ساخت و سان نیست و نخواهد بود.

    اگر در درس های دیگر عقل و هوش و نیروی یادگیری کارا و اثربخش اند ؛ در سامان ادبی ؛

    دل و بصیرت و نیرو و کشش نهان راهبر است . به دیگر سخن درس های ادبی پیش از هر چیز دیگر

    باید دل نشان باشد . هم از دل نشانی بدهد و هم بردل فرو آید.

    خاستگاه و فرودگاه ادبیات ؛ میدان هوایی دل است .

    بنا بر این هر الگوی آموزشی در این جا پایگاهش بر ژرفای جان و دل باید استوار باشد.

    ازاین رو ؛ آن چه برجسته تر از دگر حیطه ها می نماید ؛ حیطه ی عاطفی _ نگرشی است.

    درس ادبیات به سبب جانمایه و اندرونه ی خویش پیوندی تنگ و باریک با این قلمرو دارد .

    ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    حال های آدمی و الگوهای آموزشی
    جمعه 87 خرداد 24  2:29 عصر

     انسان در هر دمی و حالی از گذر ایام روحیات ویژه ای دارد . جهان نهان وی به دریایی می ماند که گاهی آرام و خموش است و گاهی تپنده و پرخروش. دمی به نسیم ملایم بهاری مانند است و لحظه ای به هوای تب خیز و عرق ریز تابستان ؛ زمانی حال و هوای خزانی دارد و هنگامی دم سردی زمستانی  .

    بر پایه ی آن چه گفتیم ؛ حالات آدمی و شناخت آنات و روحیات آن بسیار بایسته است به ویژه در آموزش که کاری دوسویه است این نکته نقش برجسته تر ی می یابد؛ زیرا دو انسان بلکه انسان ها یی با احوال متفاوت وگاهی ناهم سان و ناهمخوان و نا همنوا در برابر یکدیگر می ایستند.

    به همین سبب از دید روش شناسی و به کار گیری الگو ها ی آموزشی توجه به این گوناگونی فراگیران از ضروریات است .

     در کلاسی که افراد با چشمانی از سوال و عسل به انتظار نشسته اند .باید نخست آهنگ

    درون آنان را به گوش دل دریافت و آن گاه هم نوا با آن مضراب درس را بر تار و پود وجود یادگیرندگان نواخت.  ( در نوشته های پسینی به روش های آموزش خواهم پرداخت ) 



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    پیشرفت خواندن
    چهارشنبه 87 خرداد 22  5:4 عصر

    آن چه سبب پیشرفت زود هنگام در یادگیری خواندن می شود میزان توانایی در زبان شفاهی است .

     

    پژوهش های تازه ی زبان پژوهان نشان می دهد که میان واژگان شفاهی و توانایی اولیه ی کودک در خواندن پیوند بسیار نزدیکی وجود دارد.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    دروازه ی جهان
    دوشنبه 87 خرداد 20  6:31 عصر

    یادگیری خواندن ؛ یک هدف مهم آموزشی است.دست یابی به توانایی

     

    خواندن دروازه های تازه ای را به جهان ها و فضاهای نو می گشاید.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    بوالعجبی روزگار 3
    چهارشنبه 87 خرداد 15  9:39 صبح

    از شادی تا اندوه


    در سال یازدهم هجری در آخر ماه صفر رحلت جانگداز پیامبر ( ص ) پیش آمد و
    چه دردآور بود جدایی این پدر و دختر - پدری چون پیامبر گرامی که همیشه هنگام سفر
    با آخرین کسی که وداع می کرد و او را می بویید و می بوسید ، دخت گرامیش بود و چون
    از سفر بازمی گشت ، اولین دیدار را با دخترش داشت . پیوسته از حالش جویا می شد
    و رازی از رازها را در گوش جانش می گفت و دختری که پیوسته از کودکی در کنار
    پدر بود و از او پرستاری می کرد ، گاهی با زنان هاشمی به میدان جنگ می شتافت تا
    حال پدر را جویا شود . چنانکه در جنگ احد که به دروغ آوازه درافتاد که پیامبر
    ( ص ) در جنگ کشته شده ، به دامنه ی کوه احد شتافت و سر و صورت خونین پدر را
    شستشو داد و از خاکستر حصیری که سوخته بود بر جراحات پدر پاشید و از زخمهای آن
    حضرت مواظبت کرد تا بهبود یافت - دختری که لحظه به لحظه که از کارهای
    خانه داری و بچه داری فراغت می یافت ، به خدمت پدر می رسید و از دیدارش بهره مند
    می شد ... آری لحظه ی جدایی این چنین پدر و دختری فرارسید و چه زود فرارسید .
    پیامبر ( ص ) در بستر بیماری افتاد و رنگ رخسارش نمایانگر واپسین لحظات
    عمرش بود........................................................................................................................................ .
    عایشه روایت می کند که پیغمبر ( ص ) در حالت جان دادن و آخرین رمق های
    حیات ، دختر عزیزش فاطمه ( ع ) را خواست و نزدیکش نشانید و در گوش او رازی
    گفت که فاطمه سخت به گریه افتاد . پس از آن سخن دیگری گفت که ناگهان چهره ی
    فاطمه شکفته شد . همگان از دیدن این دو منظره ی متضاد متعجب شدند . راز این
    رازگویی را از حضرت فاطمه زهرا خواستند ، فرمود : نخست پدرم خبر مرگ خود را
    به من گفت ، بسیار محزون شدم و عنان شکیبایی از دستم بشد ، گریه کردم ، او نیز
    متأثر شد ، دیگر بار در گوشم گفت :
    دخترم ! بدان تو نخستین کسی از خانواده هستی
    که به زودی به من ملحق خواهی شد . با شنیدن این بشارت خوشحال شدم . پدرم فرمود
    راضی هستی که " سیده نساء العالمین و سیده نساء هذه الامة " باشی ؟ فاطمه گفت :
    به آنچه خدا و تو بپسندید راضی ام .
    باری ، فاطمه سرور زنان عالم و سرور زنان این امت - این نو گل خندان باغ
    رسالت بر اثر تندبادهای حوادث ، زود پر پر شد و چندی بعد از پدر بزرگوارش به
    وی پیوست . وه که چه کوته بود عمر آن ملکه ی اسلام .
    آری ، مرگ پدری مهربان و دگرگونی هایی که پس از رسول خدا ( ص ) روی
    نمود ، روح و جسم دختر پیغمبر ( ص ) را آزرده ساخت . وی در روزهایی که پس از
    مرگ پدر زیست ، پیوسته رنجور ، پژمرده و گریان بود . هرگز رنج جدایی پدر را
    تحمل نمی کرد و برای همین بود که چون خبر مرگ خود را از پدر شنید لبخند زد . او
    مردن را بر زیستنی جدا از پدر ، ترجیح می داد .
    سرانجام ، آزردگی ها و ناتوانی تا بدان جا کشید که دختر پیغمبر ( ص ) در
    بستر افتاد . در مدت بیماری او ، از آن مردان جان بر کف ، از آن مسلمانان
    آماده در صف ، از آنان که هر چه داشتند ، از برکت پدر او بود ، چند تن او را
    دلداری دادند و یا به دیدنش رفتند ؟ ظاهرا جز یکی دو تن از محرومان و ستمدیدگان
    چون بلال و سلمان کسی از این بانوی گرانقدر غم خواری نکرد . اما زنان مهاجر بویژه
    انصار ، که از آزردگی و بیماری فاطمه ( ع ) خبر یافتند ، با مهربانی نزد او گرد
    آمدند و از او عیادت و دلجویی نمودند . دختر پیامبر ( ص ) در بستر بیماری
    نیز ، در پاسخ کسانی که از او احوالپرسی می کردند ، سخنانی فصیح و بلیغ بر زبان
    می راند . سخنانی که در آن روز ، درد دل و گله و شکوه بانویی داغدیده و ستم رسیده
    می نمود ، اما بحقیقت اعلام خطری بود ، که مسلمانان را از تفرقه افکنی و
    فتنه انگیزی در آینده بیم می داد . باری ، دخت پیامبر ( ص ) گفتنی ها را گفت و
    بر اثر مصائب جانکاه و دوری از پدر مهربان گرانقدرش رسول مکرم ( ص ) به
    دیار حق شتافت .

     روزگار چه بوالعجب در پرده دارد وچه بازیچه ها یکی پس از دیگری برون آرد  !                          ( بخشی از سخنان فاطمه علیها السلام)

        رفتی و رفتن تو آتش نهاد بردل      ازکاروان چه ماند ؛جز آتشی به منزل

  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کودک و زبان مادری-17
    کودک و زبان مادری -16
    کودک و زبان مادری-15
    کودک و زبان مادری-14
    کودک و زبان مادری-13
    کودک و زبان مادری- 12
    کودک و زبان مادری -11
    کودک و زبان مادری-10
    کودک و زبان مادری-9
    کودک و زبان مادری-8
    کودک و زبان مادری-7
    کودک و زبان مادری-6
    کودک و زبان مادری - 5
    کودک و زبان مادری - 4
    کودک و زبان مادری-3
    [همه عناوین(257)][عناوین آرشیوشده]

    دوشنبه 04 اردیبهشت 1

    کل:   600323   بازدید

    امروز:   302   بازدید

    دیروز:   168   بازدید

    فهرست

    [خـانه]

    [ RSS ]

    [ Atom ]

    [شناسنامه]

    [پست الکترونیــک]

    [ورود به بخش مدیریت]

    پیوندهای روزانه

    وبلاگ ادبی [266]
    سایت های ادبی [275]
    گروه ادبیات فارسی [695]
    [آرشیو(3)]

    آشنایی با من

    زبان آموزی

    لوگوی خودم

    زبان آموزی

    دسته بندی یادداشتها

    مقتل[2] . مقتل ، فدایی مازندرانی ، ادب عاشورایی . مقتل فدایی مازندرانی . مقتل فدایی مازندرانی ، نوحه ها . نشان اضافه، همزه، خط فارسی . نگرش شبکه ای ، فارسی ششم، رویکردخاص،رویکردعام، برنامه ی درسی ملی . نوروز . واژه های مصوّب . واژه، گزینش، بافت سخن، کاربست . کُنش خواندن، دریافت، فرایندهای مغزی . کودک، زبان، حس ها، واژه ها . کودک، زبان، خانو.اده، محیط، . کودک، زبان، سواد دیداری، انباره ی بصری، یادگیری. . کودک، یادگیری، زبان، حس ها، دریچه های دروندادی. . کودکف زبان آموزی، حافظه ی شنیداری، ایرج میرزا . آبشخور . آداب نوشتن ، هنجارهای درست نویسی . آموزش ، فراشناخت ، هداف ، مراحل . آهنگ، لحن، عاطفه و فضای حسّی متن، ادبیات، علوم و فنون . آوردگاه، علوم، فنون، ادبیات، فارسی، دهم . انشا ،توسعه ی تفکر و پرورش توانایی . ایران . ایستگاه سوم - علوم - فنون . تربیت . تصویرگری، صندوقی، کتاب درسی . جشن . جنیدی . حافظ . حس ها، ادراک، آگاهی. . حس ها، رودهای درون ریز، ذهن و یادگیری . خانواده، لهجه ، گویش، زبان مادری . خودارزیابی، پاسخ، علوم و فنون، ادبی، پایه ی دهم، کتاب درسی. . دگردیسی،فرارفتن،خاک شدن ،شکفتن،تیمار نفس سرگش . زبان . زبان آموزی،درهای علوم،حواس برونی . زبان فارسی، نشانه ها، نام گذاری و... . زبان، بافت ها و باروها، زمان.دگردیسی. . زبان، تلفّظ، کودکان، . زبان، زایش و فرسایش . زبان، گفتار، نوشتار، واژ، هم آیند و پس آیند. . زبان، کودک، مادرآوَرد بودن. . شعر فاطمی . صلاحی . صور خیال . طنز . علوم ، فنون، ادبیات، کارگاه، کالبدشکافی، فصل، پایه ی دهم . علوم و فنون، ادبی، خودارزیابی، تاریخ ادبیات . علوم، فنون، ادبی، خودارزیابی، دهم، قلمرو ها . علوم، فنون، ادبیات، کالبدشکافی، قلمرو ها، کتاب درسی . علوم، فنون، دهم، خوانش و نگارش . غزلیات شمس ، مولانا جلال الدین . فارس، آباده، سفرنگاشت . فارسی دهم، کالبد شکافی، قلمرو ها . فدایی ، اربعین . فدایی مازندرانی . فدایی مازندرانی ، صور خیال ، شعر عاشورایی . فدایی مازندرانی، مرثیه، هلال غم، محرم . فرهنگ، معلم، گوهر، هنر، پیکره و قلب . فرهنگستان . قرآن . کارگاه، تحلیل، علوم ،فنون، ادبیات، بازآموزی، یادیاری . کلیات، سوگ نامه، عاشورایی ، فدایی، مقتل منظوم . کودک . متن، جهان متن، رابطه، خوانش، چندآوایی . متن، خواننده، معنا . متن، ساختار و پیکره، جغرافیا . متن، گونه های متن، متن شنیداری . متن، مقام، حال و لحن . متن-خوانش پذیری- چندصدایی .

    آرشیو

    زبان آموری
    عاشورایی
    روش های یاد دهی - یادگیری
    بهاریه
    خواندن
    مولوی جلال فرهنگ
    فرهنگستان
    نام ها و یاد ها
    سپاس نامه
    درودی چو نور دل
    مهارت های نوشتاری

    اشتراک

     

    طراح قالب

    www.parsiblog.com