سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان آموزی

اگر آلودگی دلهایتان یا پرگویی شما نبود، آنچه را من می شنوم، می شنیدید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

کودک و زبان مادری-2
پنج شنبه 102 شهریور 2  3:24 عصر

در بنیادهای باورشناختی و فرهنگی ما بر این ســخن تأکید میشود که خداوند، انسان را از خاک آفرید:

« همانا من آفریننده‌ی انسانی از گل هستم. (سوره‌ی ص، آیه 71) و «آنگاه، زبــان و بیان را به او آموخت». (قرآن کریم، الرّحمن، آیات 4-1)

«خداوند رحمان، قرآن را آموزش داد؛ انســان را آفرید؛ به او زبان آموخت.

یا در متون عرفانی مانند «مرصادالعباد»می‌خوانیم: یعنی من گِل آدم را به دست خودم در چهل روز سرشتم. (رازی،1373 ص 65(

پس خمیره‌ی انسان، دَم و نفخه‌ای از روح رحمان را نیز با خود دارد. این جوهره، در سرشت آدمی، کششی «آن َسری» است

که سبب می‌شود در نهان و جان او، میل به بالا و آرزوی بازگشت و شــوق رهایی از تنِ خاکی، همواره باشد و پرورده شود و او را به پرواز فرا خوانَد:

«روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک

دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم

ای خوش آن روز، که پرواز کنم تا برِ دوست

به هوای سر کویش، پر و بالی بزنم».

                            منسوب به مولانا جلاالدّین محمّد



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    کودک و زبان مادری -1
    پنج شنبه 102 مرداد 12  11:4 صبح

    کودک و زبان مادری

    خاســتگاه زبان هر کس، دامان مادر و سامانه خانواده اوست. مادر، نخســتین مقام و ایستگاه و زیستگاه دانه وجودی هر فرد است.

    اقلیم وجود مادر با هر شرایط آب و هوایی که خو بگیرد و رشد بکند بر همان بنیاد، جغرافیای وجودی دانه طفل، نیز با آن انس و الفت می‌گیرد و بسته و وابسته همان آب و هوا می‌شود.

    زیست جنینی، نخستین مرحله ی همزیستی طفل با مادر است که نُه ماه و اندی، درازا و دوام دارد. این دوران، هنگامة پی‌ریزی و پی‌افکنی ســاختمان وجودی طفل است.

    خمیره ی وجود و آب و گل وجودی او در همین ایام سرشــته می‌شود و کم کم سر و ســامان می‌یابد. هم جسم او پرورده می‌شود و هم جان او.

    این بخش از رشــد و پروردگی طفل، طبیعی و مادرزادی است؛ اما چون متولد می‌شود فراگیری زبان و علوم و تربیت آموزی در او آموختنی و اکتسابی است و به تدریج بروز می‌کند.

    در حکایت زیر، البته با چاشــنی طنز، به همین مسئله اشاره شده است:

    «گران‌جانی، بی ادبی می کرد. عزیزی او را ملامت نمود. گفت: چه کنم؟ آب و گل مرا چنین سرشته اند!

    آن عزیز گفت: آب و گل را نیکو سرشته اند؛ اما لگد کم خورده است». (لطایف الطوایف)

    در واقع به او می گوید: ای انسان، هرچه آن سری و لطف حق بود، در شــکل گیری وجود تو، به شایستگی به کار گرفته شد؛

    اما تو خود، آنچنان که لازم اســت در تربیت و کســب فضایل انســانی و رشد و تعالی خویش، کوشش نکرده ای و به پروردگی نرسیده ای.

    نگاشت کامل این نوشته در نشانی (مجله ی رشد آموزش خانواده، دوره ی چهارم، شماره ی 2، زمستان 1401، ص 16 به بعد )، دست یافتنی است.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    زبان، شاهراه رسیدن به جهان نور و روشنایی و علم
    پنج شنبه 102 خرداد 4  1:29 عصر

     از این پس، به یاری پروردگار هستی و زبان، آن آموزگار کلمه و بیــان، دربارة اصلی ترین درگاه دنیای علوم و یادگیری، یعنی «زبان» با شما ســخن خواهیم گفت.

    زبان، شاهراه رسیدن به جهان نور و روشنایی و علم است.

    در هر ســرزمین و اقلیم و فرهنگی، گنجینه های گرانباری از آثار حکمی و علمی وجود دارد که همچنان، نو به نو، بر گستره و غنای آن افزوده می شــود.

    کلید گشایش و راه رسیدن به اندرونه ی این گنجینه ها پس از تسلط بر زبان مادری، فراگیری زبان ملی است.

    زبان ملی ما ایرانیان در همه فرایندهای رســمی و آموزشی، «زبان پارسی/فارســی» اســت که در اصــل پانزدهم قانون اساســی جمهوری اسلامی نیز اینگونه، بدان تصریح شده است:

    «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی است. اسناد و متون رسمی و کتب درسی، باید با این زبان و خط باشد؛

    ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رســانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارســی، آزاد است».

    بر بنیاد این اصل، تلاش می کنیم در سلسله نوشتاری، به نقش زبان رســمی، زبان های محلی، گویش ها و لهجه ها و نیز تأثیر و نقشمندی خانواده در شکل گیری ذهن و زبان کودک بپردازیم

    و پیوستگی های این مباحث را با برنامه های درسی حوزه تربیت و یادگیری زبان و ادبیات فارسی، در دوره های مختلف تحصیلی، نشان دهیم.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    کالبد شکافی رمان «ملت عشق»
    پنج شنبه 102 فروردین 31  10:37 عصر

    این نوشته، بازخوانی رمان »ملّت عشق« با رویکردی کالبدشکافانه و تحلیلی است.

    با درنگ و تأمّل در بافتار محتواییِ اثر، در می ابیم که همه ی سازه ها و اجزای این رمان و شخصیتهایش،بر بنیادِ قطب نمای عشق، میگردند و می پویند.

    همچنین با کالبدشکافی ساختار رمان، پی می بریم که نویسنده در تدوینِ درون مایه و محتوای دو مقدّمه ای که در آغاز آورده؛ از شگردِ سینمایی و عنصرِ شکستِ زمان، بهره گرفته است.

    سخن دیگر، این که همه ی رخدادها و وقایع و حتّی چینش شخصیت ها در این رمان، بر بنیادِ ساختارِ دوگانه یا موازی و ریل وار، استوار است:

    یکی، زنجیره ی رخدادهای وابسته به زندگی امروزی شخصیت إلا و عزیز را نشان می دهد و دومی، پیوستارِ رویدادهای تاریخیِ زندگیِ مولوی و شمس را به نمایش می گذارد.

    این منطق دوگانه و موازیِ چینش و بیانِ سیر داستان، در همه ی بخشها تا فرجامِ رمان امتداد دارد.

    رمانِ ملّت عشق، رمان تاریخی- عرفانی است و دو جریانِ همراستا در سفری معنوی و عاشقانه، سیر و توالیِ داستان را در بستر دو زمان و دو مکانِ امروزی و تاریخی با شخصیت های متناسب با هر دو فضا، پیش می برد.

     

    *متن کامل این جستار را با عنوان «همزیستی سنت و مدرنیته در جغرافیای عشق(کالبدشکافی و تحلیل رمان ملت عشق) » به همین قلم، در نشانی زیر بیابید و بخوانید:

    - پژوهشنامه اورمزد، شماره 60 ،پاییز سال 1401، صص 200 تا 226



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    نمایی از درون
    شنبه 101 اسفند 6  3:41 عصر

    شرط نخست با هم بودن، همزبانی است. همدلی هم در پی آن فراچنگ می‌آید.

    زیرا زبان، دریچه‌ای است که به سوی دنیـای درون گشـوده می‌شود.

    آن گاه که زبـان می‌گشاییم، نمــایی از درونـمان را می‌نمایانیم.

    بنابراین، سخن می‌گوییم تا بودنمان را نشان‌دهیم و پیام بُوِش خویش را به گوش دیگران برسانیم.

    آن چنان که «سعدی» در دیباچه‌ی گلستان می‌فرماید:




     «بماند سال‌ها این نظم و ترتیب             ز ما هر ذرّه خاک، افتاده جایی 

    غرض، نقشی است کز ما باز ماند            که هستی را نمی‌بینم بقایی».                 

     

    (ر.ک: «صداهایی برای ننوشتن، آواهایی برای نوشتن»، اکبری شلدره، 1394، ص 11)



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    کارافزارهای خواندن
    شنبه 101 دی 17  8:43 صبح

     

    کارافزارهای خواندن بر بنیادِ خواننده (کارافزارهای خواننده محور)

    خواننده‌ی متن برای این که خواندنی به هنجار و رهوار داشته باشد، به کاربست و همکوشیِ ابزارها و توانایی‌های زیر، نیازمند است:

    -         دو چشم بینا؛

    -         دو گوش شنوا؛

    -         همگرایی و همراهی دگر حس‌ها؛

    -         لب و دندان و زبانِ کارا؛

    -         همراهی زبانِ بدن؛

    -         مغز پویا و پذیرا؛

    -         شناخت نمادها؛

    -         شناخت لحن‌ها؛

    -         شناخت نشانگانِ خوانشی؛

    -         تشخیص ایستگاه‌های نفس‌گیری؛

    -         کاربست آهنگ متناسبِ با حال و مقام؛ (آهنگ رفتار و آهنگ حال).

    *(ر. ک : کتاب« هم آوایی با جهان متن»، اکبری شلدره، 1399، تهران، انتشارات تیرگان، ص 33) fakbari.parsiblog.com


     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    واگرایی و جمهوری خوانش
    سه شنبه 101 شهریور 15  8:31 صبح

    «واگرا» در برابر «همگرا» جای می گیرد. رویکرد همگرا، در پی پرورش ذهن های تک ساخت، یک لَختی و آدم های تک بُعدی است.

    رویکرد واگرا، وارونه ی آن است؛ در پی پروردن نگاه های ناهمگون و رشد صداهای ناموافق است. بستری است برای دیدنِ « دیگری».

    پرسش های واگرا، هرگز از آزمون شونده، پاسخ های بسته و قالبی نمی خواهد؛ بلکه بهانه ای است برای پرواز فکر و نیروی تخیّلِ پاسخ دهنده.

    به همین سبب، پرسش های واگرا، زمینه ساز، ظهور تنوّع در نگاه، رنگارنگی فکر و شکوفایی خلاقیّت و بالندگی قدرت آفرینشگری است.

    رویکرد و پرسش همگرا می گوید: « من می گم أنِف، تو نگو أنف، تو بگو أنف»!

    در خواندن متن ها و درک و فهم متون هم همین ماجرا را می بینیم.

    پس، بکوشید که متن ها را از دریچه ی نگاه و ادراک خود، ببینید و بخوانید و گزارش کنید. در پی آن نباشید که استاد و معلّم، در این باره

    چه گفتند!؛ این کارِ طوطیان است در پس آیینه!

    شما خود بخوانید و خوانش خویش را از درگاهِ ادراکی خود بیان نمایید. چنین جمع و کلاسی، به تعداد حاضران، خوانش های گوناگون خواهد داشت.

    نگاه همگرا، قالب ساز است و ذهن انسان را تخته بند و زمینگیر می سازد. تک صدایی را خوش می دارد.

    نگاه واگرا، قالب سوز و بندگُسل است و بر نیروی پرواز ذهن و خیال  می افزاید. چند صدایی را می پرورد و جمهوری خواه است.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    خواندن، رویاروشدن با جهان متن
    یکشنبه 101 شهریور 13  11:55 صبح

     خواندن، نتیجه‌ی رویارویی با هرگونه متن است؛

    نخست باید یادآور شویم که «رویارویی» در این جا جنبه‌ی منفی ندارد و به معنای تقابل و پیکار نیست؛

    بلکه هنگامی که خواننده به متن برمی‌خورد یا متن در برابرِ دریچه‌ی حس‌های او قرار می‌گیرد،

    گونه‌ای تعامل، همکاری و هم‌افزایی در ذهن و زبان خواننده و جهان معنایی متن رخ می‌دهد؛

    از این رو، خواندن از دیدِ ما، نوعی گفت و گو میان خواننده با متن است. متن از هر گونه‌ای که باشد؛

    متن دیداری، متن شنیداری متن چشایی و ... ما بر این باوریم که خواندن، دعوت و فراخوانی از سوی خواننده است؛

    بدان سان که «سارتر» نوشتن را دعوتی از سوی نویسنده می‌دانست. ( ر.ک: هم آوایی با جهان متن، 1399، ص 24)



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    جغرافیای متن
    پنج شنبه 101 شهریور 10  2:18 عصر

     

    هر پدیده­‌ای معمولاً، چند و چون، کرانه و سامان، پیدا و نهان، قلمرو و دامان، اندازه و میزان و گستره و کناره‌ای دارد که به آن، جغرافیا می‌گویند.

    متن هم از هرگونه که باشد، همین ویژگی‌ها و سامانه‌ها را دارد. در یک نگاهِ فراخ دامن و گسترده، متن دو چهره دارد: ساختار، محتوا یا صورت و معنا.

    خواست ما از «جغرافیای متن»، سیما یا ساختار متن است. این سیما و ساخت می‌تواند برونی یا دیداری باشد و یا نمودی درونی و ذهنی داشته باشد.

    برای نمونه، صدایی که می‌شنویم، در سامانه‌ی ذهن ما زیر و بم، ریخت، اندازه، پستی و بلندی و طنین دارد. کتابی که پیش رو داریم، هر برگش نظم و سامانی را نشان می‌دهد.

    واژه‌ها، عبارت‌ها، جمله‌ها، نشانه‌های نگارشی و بندهای یک نوشته، شهروندانِ جغرافیای متن هستند. (ر.ک: « هم آوایی با جهان متن، ص 42)

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    خواندن، شناخت و ادراک
    دوشنبه 101 مرداد 31  2:42 عصر

    خواستِ ما از «شناخت»، آشنایی، آگاهی و دانایی است.

    پیش از این گفته‌ایم که خواندن، مهارتی دریافتی به شمار می‌آید و

    گونه‌ای ارتباط، تعامل و گفت و گو است. هنگامی که متن را می‌خوانیم،

    داده‌های آن را دریافت می‌کنیم؛ یعنی تصاویرِ نمادهای نوشتاری (کلمات) را به چرخه‌ی ذهن می‌سپاریم و

    همزمان مفاهیم آن‌ها فراخوانده می‌شود. این حضور و با هم­آیی واژه‌ها و مفاهیم در سامانه‌ی ذهن،

    سببِ آشنایی، آگاهی، شناخت و دانایی و ادراک می‌شود و دو جهان (جهان متن و جهان خواننده) را به هم پیوند می‌دهد. ( ر.ک: « هم آوایی با جهان متن»، ص 30)



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کودک و زبان مادری- 12
    کودک و زبان مادری -11
    کودک و زبان مادری-10
    کودک و زبان مادری-9
    کودک و زبان مادری-8
    کودک و زبان مادری-7
    کودک و زبان مادری-6
    کودک و زبان مادری - 5
    کودک و زبان مادری - 4
    کودک و زبان مادری-3
    کودک و زبان مادری-2
    کودک و زبان مادری -1
    زبان، شاهراه رسیدن به جهان نور و روشنایی و علم
    کالبد شکافی رمان «ملت عشق»
    نمایی از درون
    [همه عناوین(252)][عناوین آرشیوشده]

    دوشنبه 103 آذر 12

    کل:   593267   بازدید

    امروز:   83   بازدید

    دیروز:   338   بازدید

    فهرست

    [خـانه]

    [ RSS ]

    [ Atom ]

    [شناسنامه]

    [پست الکترونیــک]

    [ورود به بخش مدیریت]

    پیوندهای روزانه

    وبلاگ ادبی [266]
    سایت های ادبی [275]
    گروه ادبیات فارسی [694]
    [آرشیو(3)]

    آشنایی با من

    زبان آموزی

    لوگوی خودم

    زبان آموزی

    دسته بندی یادداشتها

    مقتل[2] . مقتل ، فدایی مازندرانی ، ادب عاشورایی . مقتل فدایی مازندرانی . مقتل فدایی مازندرانی ، نوحه ها . نشان اضافه، همزه، خط فارسی . نگرش شبکه ای ، فارسی ششم، رویکردخاص،رویکردعام، برنامه ی درسی ملی . نوروز . واژه های مصوّب . واژه، گزینش، بافت سخن، کاربست . کُنش خواندن، دریافت، فرایندهای مغزی . کودک، زبان، حس ها، واژه ها . کودک، زبان، خانو.اده، محیط، . کودک، زبان، سواد دیداری، انباره ی بصری، یادگیری. . کودک، یادگیری، زبان، حس ها، دریچه های دروندادی. . کودکف زبان آموزی، حافظه ی شنیداری، ایرج میرزا . آبشخور . آداب نوشتن ، هنجارهای درست نویسی . آموزش ، فراشناخت ، هداف ، مراحل . آهنگ، لحن، عاطفه و فضای حسّی متن، ادبیات، علوم و فنون . آوردگاه، علوم، فنون، ادبیات، فارسی، دهم . انشا ،توسعه ی تفکر و پرورش توانایی . ایران . ایستگاه سوم - علوم - فنون . تربیت . تصویرگری، صندوقی، کتاب درسی . جشن . جنیدی . حافظ . حس ها، ادراک، آگاهی. . حس ها، رودهای درون ریز، ذهن و یادگیری . خودارزیابی، پاسخ، علوم و فنون، ادبی، پایه ی دهم، کتاب درسی. . دگردیسی،فرارفتن،خاک شدن ،شکفتن،تیمار نفس سرگش . زبان . زبان آموزی،درهای علوم،حواس برونی . زبان فارسی، نشانه ها، نام گذاری و... . زبان، بافت ها و باروها، زمان.دگردیسی. . زبان، تلفّظ، کودکان، . زبان، زایش و فرسایش . زبان، گفتار، نوشتار، واژ، هم آیند و پس آیند. . زبان، کودک، مادرآوَرد بودن. . شعر فاطمی . صلاحی . صور خیال . طنز . علوم ، فنون، ادبیات، کارگاه، کالبدشکافی، فصل، پایه ی دهم . علوم و فنون، ادبی، خودارزیابی، تاریخ ادبیات . علوم، فنون، ادبی، خودارزیابی، دهم، قلمرو ها . علوم، فنون، ادبیات، کالبدشکافی، قلمرو ها، کتاب درسی . علوم، فنون، دهم، خوانش و نگارش . غزلیات شمس ، مولانا جلال الدین . فارس، آباده، سفرنگاشت . فارسی دهم، کالبد شکافی، قلمرو ها . فدایی ، اربعین . فدایی مازندرانی . فدایی مازندرانی ، صور خیال ، شعر عاشورایی . فدایی مازندرانی، مرثیه، هلال غم، محرم . فرهنگ، معلم، گوهر، هنر، پیکره و قلب . فرهنگستان . قرآن . کارگاه، تحلیل، علوم ،فنون، ادبیات، بازآموزی، یادیاری . کلیات، سوگ نامه، عاشورایی ، فدایی، مقتل منظوم . کودک . متن، جهان متن، رابطه، خوانش، چندآوایی . متن، خواننده، معنا . متن، ساختار و پیکره، جغرافیا . متن، گونه های متن، متن شنیداری . متن، مقام، حال و لحن . متن-خوانش پذیری- چندصدایی .

    آرشیو

    زبان آموری
    عاشورایی
    روش های یاد دهی - یادگیری
    بهاریه
    خواندن
    مولوی جلال فرهنگ
    فرهنگستان
    نام ها و یاد ها
    سپاس نامه
    درودی چو نور دل
    مهارت های نوشتاری

    اشتراک

     

    طراح قالب

    www.parsiblog.com