دیگر هلال غم، عیان از چرخ دوّار آمده
میرزا محمود فدایی مازندرانی، سوگ سرای شگفت گفتارِ روزگار قاجار، در قصیدهای هشتاد بیتی، این گونه به استقبال ماه محرم، رفته است.
دیگر هلال غم، عیان از چرخ دوّار آمده
در ماتم لب تشنگان، محشر پدیدار آمده
از دست شاه اختران، جام بلور آسمان
بر یاد شاه تشنگان، اینک نگون سار آمده
از کربلا دارد خبر، این مرغ خونین بال و پر
واین هدهد گردون دگر، نامه به منقار آمده
از مقتل شاه شهید، دامن فلک در خون کشید
آوازهی فتح یزید، چون پار و پیرار آمده
ای غرقه در بحر خطا، کن گریه در صبح و مسا
بر آن که از تیغ جفا، مقتول اشرار آمده...
آمد ز نوک خامه خون، از شرح این مطلب برون
إنّا إلَیهِ راجِعون، از کلک دُربار آمده
ای سرور لب تشنگان، از در «فدایی» را مران
کز مهرت او را این زمان، دل «لَیسَ فِی الدّار» آمده.
این چند بیت، نشانگر زبان سخته و استوار فدایی است و از این قافیه و ردیف، آهنگ کلام خاقانی شروانی به گوش میآید. فدایی را در یک کلام باید، شاعری نقّاش و تصویرگر دانست. نقّاشی که کلمات را با خیال در میآمیزد و تصاویر نابی، پدید میآورد. در همین چند بیت از این دید، درنگ کنید تا توان نگارگری فدایی را دریابید. برای نمونه، بیت دوم این، صحنه را به ما نشان میدهد:
«خورشید، پادشاه بزم فلک، به سبب دمیدن ماه محرم، شادخواری و باده نوشی را به یک سو نهاد و جام باده را (اشاره به شکل وارونه ی هلال ماه)، به یاد امام تشنه کامان، نگون سار کرده است».
*ر.ک: کلیات سوگنامهی عاشورایی فدایی، 1394، نشر فرتاب، چاپ سوم، تهران، ص 482 به بعد