به هــر روی، از موضوع ســخن »خانواده و زبان«، دور نیفتیم.
بر پایه آنچه نگاشــته آمد، وجود انســان خمیرهای است ترکیبی که بذر هستیاش در کِشــتگاهِ وجود مادر،
زیر سایه ی جانبخش آفریدگار و نقشبند هستی، میروید و میبالد.
همزیســتی و همدمی طفل با مادر، در ایــن دوران، خلق وخــو و روش و منش و ُکنش دانه وجودی طفل و سامانه ذهنی او را شــکل می دهد
و یکی از این کنشها«زبان»است. اینکه در گفتارهای روزانه و فرهنگ عامه، این همــه بر اهمیت«مــادرزاد»بودن ّکُنشها و رفتارهای اشــخاص تأکید میشود، بی سبب نیست!
یکی از دستاوردهای دامان مادر برای کودک، زبان است. زبان به بیان قُدما « مادرآورَد» اســت، یعنی آنچه از مادر رســیده و مادرزاد است.
« مرا هست این نکویی مادرآورد مرا دایه به مهر و ناز پرورد». فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین
یا افضل الدّین بدیل خاقانی در غزلی میگوید:
«به باغ وصل تو، خاری رقیب صد ورد است به یاد روی تو، دُردی طبیب صد درد است ...
به روزگار، هوای تو کم شود؟ نی نی هوای تو عَرَضی نیست، مادرآورد است » خاقانی شروانی، ،1368 ص 560