سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان آموزی

آنکه دردانشش اختلاف و دوگانگی نباشد . [امام باقر علیه السلام ـ در بیان معنای راسخان در دانش ـ]

نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

چگونه می نویسم
دوشنبه 96 خرداد 8  12:55 عصر

 

برتراند راسل: چگونه می‌نویسم؟

یخشی از نوشته ی راسل را با ترجمه ی دریابندری، برایتان می نگارم تا در خوانشِ این کتاب، با من همسُفره و هم بهره شوید:

«دستورهای ساده‌ای است که به نظر من می‌شود به نویسندگان نثر مرسل توصیه کرد:

 اوّل: اگر کلمه‌ای کوتاه، افاده‌ی معنی‌کند، هرگز کلمه‌ی دراز به کار نبرید.

دوم: اگر بخواهید جمله‌ای بنویسید که در ضمن آن ناچارید چندین معترضه بیاورید، چند تا از این معترضه‌ها را در جمله‌ی دیگری بیاورید.

سوم: نگذارید که آغاز جمله در خواننده، انتظاری پدید آورد که در پایان جمله، خلاف آن ظاهر می‌شود. مثلاً این جمله را در نظر بگیرید که ممکن است در نوشته‌ای در باب جامعه‌شناسی بیاید:

«افراد انسانی از رفتار ناپسند کاملاً برکنار هستند، منتها فقط در صورتی که شرایط لازم معینی، که جز در نسبت کمی از موارد واقعی فراهم نمی‌شود، بر اثر حصول توافق دشواری بین اوضاع مساعد، خواه فطری و خواه محیطی، اتفاقاً منجر به تولید فردی شود که در او بسیاری از خصایص به نحوی که از لحاظ اجتماعی مفید است از حد عادی منحرف شده باشد».

 حالا بگذارید ببینیم این جمله را می‌توان به زبان آدمیزاد ترجمه کرد یا نه. من این را پیشنهاد می‌کنم: «همه‌ی آدم‌ها، یا تقریباً همه‌ی آدم‌ها رذل‌اند. آن‌هایی که رذل نیستند هم از حیث نسبت و هم از حیث تربیت، بخت بلندی داشته‌اند».

 این جمله هم کوتاه‌تر است و هم فهمیدنش آسان‌تر، و درست همان مطلب جمله‌ی قبلی را بیان می‌کند؛ ولی متأسفانه باید بگویم که هر استادی اگر به جای جمله‌ی اوّل جمله‌ی دوم را به کار ببرد، از دانشگاه بیرونش می‌کنند.
این نکته، اندرزی به خاطر من می‌آورد که برای آن عدّه از شنوندگان من که ممکن است استاد دانشگاه باشند، مفید خواهد بود. من مجازم زبان ساده به کار برم، برای این‌که همه می‌دانند من اگر بخواهم می‌توانم منطق ریاضی هم به کار برم. این جمله را در نظر بگیرید: «بعضی از مردم با خواهر عیال متوفای خود ازدواج می‌کنند».

 من می‌توانم این را به زبانی بیان کنم که فهمیدن آن، مستلزم چندین سال تحصیل باشد. این به من آزادی می‌دهد. من به استادهای جوان پیشنهاد می‌کنم که نخستین اثرشان را به زبانی بنویسند که فقط چند نفر اهل اصطلاح آن را بفهمند.این کار را که کردند، آن وقت دیگر می‌توانند هر مطلبی را که دارند به زبانی بیان کنند که همه «حالی‌شان بشود». در این ایّام که حیات و ممات ما هم دست استادهای دانشگاه است، من جز این نمی‌توانم فکر کنم که اگر جنابان استادان پند مرا به کار بندند، مستحق حق‌شناسی ما خواهند بود».(راسل، کتاب« عرفان و منطق»)

 



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    حکمت یا حافظه
    شنبه 96 اردیبهشت 9  11:49 عصر

    حکمت آموزی یا حافظه پروری

     میشل دو مونتنی( از نویسندگان و فیلسوفان مشهور فرانسوی قرن شانزدهم در دوره ی رنسانس)  می‌نویسد:

    «شادمانه به مضمون پوچی و بیهودگی تعلیم و تربیت خودمان بازمی‌گردم: هدف آن نه خوب و حکیم کردن ما، بلکه عالم کردن ما بوده و در این امر موفق شده است. این تعلیم و تربیت به ما یاد نداده است که در پی فضیلت باشیم و حکمت را فراگیریم. این تعلیم و تربیت، مشتقات و ریشه شناسی آن‌ها را به ما آموخته است...

    ما به سرعت می‌پرسیم: آیا او یونانی یا لاتین بلد است؟، آیا می‌تواند نظم و نثر بنویسد؟

    ولی مهم‌ترین سؤال را کم‌تر از همه مطرح می‌کنیم؛ آیا بهتر و حکیم تر شده است؟ ما باید به دنبال درک بهترین چیز، و نه دانستن بیش‌ترین چیزها باشیم.

    ما صرفاً حافظه را پر می‌کنیم و فهم و درک امر خوب و بد را خالی می‌گذاریم..

    اگر علومی که در مدرسه فرا می‌گیریم، ارواحمان را متعالی‌تر و ما را اندیشمندتر نسازد، بی درنگ حکم می‌کنم که شاگردان، تمام وقت خود را به بازی تنیس اختصاص دهند». (دوباتن، صص 181 و 182)



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    چشم عقاب و دل شهباز
    سه شنبه 96 فروردین 22  8:2 صبح

    شکارگرانِ معنا

    اگر چه عالم پر از موضوع است و به هر سمت و سو بنگریم، موضوع های فراوانی به چشم می‌آید؛ امّا باید دانست که موضوع‌یابی، کار آسانی نیست؛ نگاهی خلاق و باریک‌نگر باید داشته باشیم تا پدیده‌ها را دگرگونه ببینیم.

    ما معمولاً گرفتار غبار عادت‌ها هستیم؛ با چشمان باز نگاه می‌کنیم ولی نمی‌بینیم. دیدنی دگرگونه باید بیاموزیم و چشمی عقاب وار داشته باشیم تا حقایق را شکار کنیم.

     به قول اقبال لاهوری در « زبور عجم»:

                   «مانند صبا خیز و وزیدن دگر آموز         دامان گل و لاله کشیدن دگر آموز

                                             اندر دلک غنچه خزیدن دگر آموز...

             کافر دل آواره دگر باره به او بند      بر خویش گشا دیده و از غیر فرو بند

                                          دیدن دگر آموز و ندیدن دگر آموز

                 دم چیست پیام است، شنیدی؟ نشنیدی     در خاک تو یک جلوه ی عام است ندیدی

                                        دیدن دگر آموز و شنیدن دگر آموز

                  ما چشم عقاب و دل شهباز نداریم         چون مرغ سرا، لذّت پرواز نداریم

                                      ای مرغ سرا، خیز و پریدن دگر آموز».



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    صدای خوانش، سیمای اندرون
    دوشنبه 96 فروردین 14  12:8 عصر

    صدای شما هنگام خوانش متن، بخشی از پیکره ی زیستی و شخصی شماست. هوایی که نفس می‌کشید، در تن شما جاری می‌شود؛ رنگ و بوی افکار و احساسات شما را جذب می‌کند و وقتی بیرون می‌آید، سرشار از جوهره ی وجود شماست. صدا و آهنگ خواندن شما، پژواکی از اندرونه ی شماست. چیزی این چنین نزدیک به انسان باید قوی، آهنگین، ناب، جذّاب، فرح بخش و بازنمایاننده‌ی شخصیت شما باشد. (ص 15)

    صدایی که از دهان شما بیرون می‌آید، چشم اندازهایی از هویت شما در اذهان شنونده ایجاد می‌کند؛ این که صاحب چه رفتاری هستید، چه اندازه در دسترس هستید، احساس طنز در شما به چه شباهت دارد و انرژی شما در چه سطحی است؛ این‌ها نمونه‌هایی معدود است که ما در صدای خود، آن‌ها را به تصویر می‌کشیم. ( ص 23)

    صدا و آهنگ خوانش، بر بنیاد لحن چیره بر فضای متن، سامان می گیرد.

    صدا و لحن با حس و حال خواننده و فضای متن در می آمیزد و هویت خوانشی متن را پی می ریزد.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    دل تکانی
    یکشنبه 95 اسفند 29  8:8 صبح

    نو نو می‌رسد

    پس تو را هر لحظه، مرگ و رجعتی ست                           مصطفی فرمود، دنیا ساعتی ست

    هر نفس نو می‌شود دنیا و ما                                               بی‌خبر از نو شدن اندر بقا

    عمر همچون جوی، نو نو می‌رسد                                       مستمری می‌نماید در جسد

    مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اوّل

     

    ای عزیز، هر دم و ساعت و روزمان، لطف و بهره‌ و مائده‌ای است که از آسمان الهی بر ما می‌بارد. «هر نفس آواز عشق، می‌رسد از چپ و راست».

    این مائده‌ی الهی را بزرگ و گرامی بداریم؛ یعنی همین دم و نفسی که من هم اکنون می‌کشم و می‌نویسم و تو هم اینک با استمرار آن، خواندنِ نوشته را پیش می‌بری، نعمتی از این سفره‌ی خدای مهربان است و ما روزی خورِ آن خوانِ بی کران و کناره‌ایم.

    این سخن خود، شرح وگزارشی است از آیه‌ی 114 سوره‌ی مائده، که در آن، یک بار هم واژه‌ی «عید» به کارگرفته شده‌است: «اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَةً مِّنکَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ».

    اکنون که همگان، مهمان سفره‌ی آن خدای صورتگر و بی صورت هستیم، از روی نیاز و با حالت التماسی از سرِ شوق و بهجت درون، درخواست کنیم و حاجت به درگاهش بریم که:

     بار خدایا، ما هر سال، خانه‌های آب و گِلمان را می‌تکانیم، امّا خانه‌ی دلمان، دیری است که غبار گرفته و تارهای عنکبوت، بر بسته است و به زنگار نشسته است، ما در این روزگار آلوده به فن و فسون و فسانه، به دل تکانی، محتاجیم. الهی، پرتوی از انوار و اشراق جان بخش و زندگی ساز و مانای خویش را بر خانه‌ی دلمان، بتابان و شبستانِ دل را چراغان و نورباران ساز.

    ای خدای حال گردان              حال ما نیکو بگردان



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    ساختار واژه
    پنج شنبه 95 بهمن 28  7:54 عصر

     

    زنهار و پرهیز:

    آنچه در باره ی ساخت واژه در فارسی پایه ی هفتم، گفتیم(ساده و غیرساد)؛ ره زنِ ذهن برخی از همکاران شده است؛ زیرا با اندوخته های ذهنی آنان راست نمی آید. به همین سبب، به کوتاهی آن موضوع را توضیح می دهیم:

    واژه از دید ساختار برونی و ظاهری در زبان فارسی، در نگاه نخست، به دو رده بخش می شود: ساده و غیرساده( خود سه شاخه دارد) .

    الف: ساده، ریخت و ساختی تک لَختی دارد؛ مانند« گُل، دل، شب، سیب، خوش».

    ب: وندی، یک یا چند وند( پیش یا پس) در بافت و ساخت با واژه ی ساده همراه شده است؛مانند« گُل ها، سیبک، خوش‌تر، دانشمند».

    پ: مرکّب، با هم آیی دو یا چند واژه ی ساده و آمیختن آن ها در یکدیگر؛مانند: «گل خانه، شب گرد، خوش خو».

    ت: وندی- مرکّب، آمیزش واژه های مرکب با یک یا چند وند؛مانند گل خانه ای(گل+ خانه+ ای «وند نسبت»)، خوش خویی، دانش پژوه.

    همکاران گرامی می بایست از دادن دانش نابایست به دانش آموزان بپرهیزند و به اهداف برنامه ی درسی وگنجایی ذهن یادگیرندگان توجّه فرمایند.

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    آونگ بر صلیب سوال-11
    سه شنبه 95 بهمن 5  8:39 صبح

    درنگی در خودارزیابی‌های درس یازدهم- علوم و فنون ادبی پایه ی دهم

    1.  صامت ها و مصوّت های مصراع اوّل ...( نشاید که خوبان به صحرا روند):

    • نَشاید= نَ / شا / یَد نَ: ن (صامت) + َ (مصوّت کوتاه)؛  شا: ش (صامت) + ا (مصوّت بلند)؛ یَد: ی (صامت) + َ (مصوّت کوتاه) + (صامت).

    • که= ک: (صامت) + ِ (مصوّت کوتاه).

    • خوبان= خو / بان؛ خو: خ (صامت) + و (مصوّت بلند)؛ بان: ب (صامت) + ا (مصوّت بلند) + ن (صامت).

    • به= ب: صامت + ِ (مصوّت کوتاه).

    • صحرا= صَح / را /؛ صَح: ص (صامت) + َ (مصوّت کوتاه)+ ح (صامت)؛ را: ر (صامت) + ا (مصوّت بلند).

    • روند= رَ / وَند/؛ رَ: ر (صامت)+ َ (مصوت کوتاه)؛  وَند: و (صامت) + َ (مصوت کوتاه) + ن (صامت) + د (صامت).

      2-

      -چُ نی نَست کی ها نِ پُر دَر دُ رَنج // چ نا زی ب نا مُ چ نا زی بِ گنج

                    U-- u-- u-- u- //   U-- u-- u -- u-

      - مُط رِ بان گو یی دَ را وا زَن دُ مَس تان دَر سَ ماع

    -u--- u--- u--- u-

    شا هِ دان در حا لت شو ری دِ گان در های هری

     - u --- u--- u---u-

    نکته 1: هجاهای رو به سوی هم که برابر نیستند به دلیل آن است که شاعران از اختیارات شاعری استفاده کرده‌اند که در سال‌های آینده با این اختیارات آشنا خواهیم شد.

     

    نکته 2: هجای پایان مصراع‌ها همیشه بلند است، اگر هجای کشیده یا کوتاه باشد، بلند حساب می‌کنیم.

     3-هجاهای کوتاه در بیت( تا رنج تحمّل نکنی...)؛ 8 هجای کوتاه وجود دارد.

    تا (بلند)، رَنج (کشیده)؛ تحّمل= تَ / حَم / مُل 1 هجای کوتاه؛ نکنی= نَ / کُ / نی 2 هجای کوتاه؛

    گَنج (کشیده)، نبینی= نَ / بی / نی 1 هجای کوتاه.

    تا (بلند)، شَب (بلند)، نرود= نَ / رَ / وَ د 2 هجای کوتاه؛ صُبح (کشیده)؛ پدیدار= پَ / دی / دار 1 هجای کوتاه؛

    نباشد= نَ / با / شَد 1 هجای کوتاه.

    4- برای کاربردهای گوناگون( صامت و مصوّت) نمونه های زیر...

    الف)" و ":

     صامت: وفا مهرورز روان.

     مصوّت: آهو، گیسو، خورشید.

    ب)" ی ":

     صامت: یار، یک.

     مصوّت: امید، شیون.

    پ)" ه ":

     صامت: ماه، کوه، شاه

     مصوّت: آینده، نامه، خانه، عارفانه.

    5-علامت هجاها...

    بیت اوّل: الا یا اّیها الساقی ادر کاساً و ناولها        که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها (حافظ)

    آ لا یا اَی یُ/ هَس سا قی/ آ دِر کا سَن/ وَ نا ول‌ها

    U ----/ u ---/ u ---/ u---

    کِ عِش قا سان/ نِ مو دو وَل/ وَ لی اُف تا / د مُش کل‌ها

    U---/ u---/ u ---/ u ---

    بیت اوّل این نظم(u - - -)،  چهار بار تکرار شده است.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    او
    دوشنبه 95 دی 20  9:24 صبح

    او

    «یا أَیهَا الْإِنسَانُ إِنَّک کادِحٌ إِلَی رَبِّک کدْحًا فَمُلَاقِیهِ »( انشقاق/6)

    این سوگ نوشت و عبرت نگاشت را با سروده ای از شاعر احساس و عاطفه‌ی انقلاب «روانشاد قیصر امین پور» می‌آغازم:

    «افتاد

    آنسان که برگ،

    - آن اتفاق زرد-

    می‌افتد.

    افتاد

    آنسان که مرگ،

    - آن اتفاق سرد-

    می‌افتد؛

    اما

    او سبز بود و گرم که

    افتاد».

    اکبر هاشمی رفسنجانی بخشی عظیم از تاریخ حیات انقلاب اسلامی و زندگی هم‌نسلان من را با نام خود پیوند زده است. او برای ما همزاد با انقلاب بود. اگرچه خیزابه ها و امواج سهمگین خارجی و داخلی را زیسته بود و برخی از وابستگانش لغزشگاهایی پدید آورده بودند، اما او جایگاه خویش را حفظ کرد.

    مردی چندلایه، خویشتن‌دار، کاردیده و گرم و سرد چشیده بود.

    هاشمی رفسنجانی کتابی با عنوان «امیرکبیر قهرمان مبارز با استعمار» در سال 1346نوشت؛ از شگفت کاری‌های روزگار همین است که درست در شب فرارسیدن شهادت میرزا تقی‌خان امیرکبیر (نوزدهم دی ماه 1230 خورشیدی)، او هم بر اثر ایست قلبی، انقلاب و ایران را بدرود گفت.

    روحش در ملکوت اعلی با کرّوبیان و عرش نشینان، همبر و همنشین باد.

    امیدوارم خداوند مهربان، سرانجام امور این جهانی و آن جهانی ما را نیز به خیر و سعادت، رقم زند.

     خدایا چنان کن سرانجام کار            تو خشنود باشی و ما رستگار



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    متن کاوی فارسی دهم ( دنباله)
    شنبه 95 آذر 6  1:6 عصر

       قلمرو ادبی:

     

    • قالب شعر، مثنوی است و آهنگ ملایم و موسیقی فرح بخشی دارد که با درون مایه ی اثر و فضای معنوی آن همخوانی کامل دارد.

    • جناس ناهمسان(ناقص) : کار و یار؛          

    • واج آرایی: تکرار حرف « ا » و صدای « ا »؛ در بیت دوم؛

    • واج آرایی: تکرار حرف «م» در بیت چهارم؛

    • مَجاز: آدم( انسان ها)، هفت افلاک: (جهان هستی)؛

    • مجاز: پیدا و پنهان، دانا و نادان (همه جا، کلّ موجودات)؛

    • تضاد : پیدا و پنهان،دانا و نادان؛        

    •  تلمیح در بیت سوم: اشاره به رزّاق بودن خداوند (سوره الذّاریات آیة 58)؛

    • تلمیح در بیت چهارم: اشاره به آیة 4 سورة الرّحمن؛

    • تلمیح: به خلقت انسان از خاک (سورة اسرا آیة 61 ) در بیت نخست؛

    • تلمیح: بیت پایانیاشاره به آیات قرآن در مورد « دانا و توانا بودن، علیم و باخبر بودن خداوند ».

    • مراعات نظیر: کام ، زبان، گویا؛

    • مراعات نظیر: گل، بهار، رنگ؛

    • کنایه: پرده از روی چیزی برداشتن ( آشکار کردن )؛

    • متناقض‌نما: مصراع دوم بیت چهارم؛     

    • تشخیص : خندان بودن گُل؛              

    • حُسن تعلیل: علّت این که گل خندان است و به رنگ های بی شمار در می آید، شوق الهی است. این یک دلیل شاعرانه استو باعث ایجاد آرایة حُسن تعلیل می شود.

      قلمرو فکری:

        توجّه:

    خواست ما از «قلمرو فکری»، نوشتن معنای ظاهری ابیات و عبارات نیست؛ بلکه درفشرده ی پیام و پشتوانه ی فکری و اندیشگانی متن را باید نگاشت. البته، لازمه ی این کار، دانستن معنای برونی و لفظی متن است. در قلمرو فکری، چکیده ی محتوا و مقصود نهفته در آن را باید تدوین کرد؛ به همین سبب، نیاز نیست که بیت به بیت یا سطر به سطر، معنا کنیم. آن روح کلّی و معنای گسترده در فضای متن را به فراخور درک و دریافت خویش، بازگو می کنیم. بنابراین، از هر متن می توان چند جمله ی کلیدی را به درکشید که بیانگر پیکره ی فکری آن باشد.

       پیام فکری متن ستایش را می‌توان این گونه برشمرد:

     هرکاری را باید با نام آفریدگاری آغاز کنیم.

    • همه ی ما نیازمند لطف و عنایت خدای رحمان هستیم.

    • خالق و رازق همه ی عالم و آدم، اوست.

    • همه ی عالم و زیبایی هایش، جلوه ی آفرینش حق است.

    • بشر در سپاس گزاری و حق گزاری از نعمت های بیکران الهی، ناتوان است.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

    نمونه ای از کالبد شکافی متن فارسی دهم
    شنبه 95 آذر 6  1:5 عصر

    کالبد شکافی و گزارش متن ستایش فارسی دهم

    برای آشنایی با چند و چون آموزش در فارسی پایه ی دهم، یک نمونه از متن این کتاب را بررسیده ایم و فراپیش نهاده ایم؛ امیدواریم در هماهنگی، کارگر افتد.

    به نام کردگار هفت افلاک                     که پیدا کرد آدم از کفی خاک...

    محتوای این درس(ستایش « به نام کردگار» الهی نامه، عطّار نیشابوری )، حمد و ستایش خدا را به جا آوردن یا نوعی تحمیدیه است. در سنّت دینی، حمد و ستایش الهی در آغاز هر کار، ضروری است؛ چنان که پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «کُلُّ أمرٍ ذی بالٍ لَم یُبدءِ ببِسم اللهِ فَهُوَ اَبتَر» هر کاری که با نام خداوند شروع نشود، ناتمام است از این رو، آغاز این کتاب نیز با ذکر نام و یاد خداوند آراسته شده است. در سنّت ادبی و فرهنگی ما، معمولاً هر کتابی و نوشته‌ای با ستایش پروردگار آغاز می شود و با نیایش به فرجام می رسد. خوش آغازی و خوش فرجامی، هنجاری پذیرفته در خلق آثار است.

    عطّار در این سروده با نگاه عمیق و مبتنی بر آموزه های قرآنی و دینی، به توصیف پدیده‌های گوناگون آفرینش (انسان و طبیعت)، پرداخته؛ سرانجام به عجز و ناتوانی خویش از توصیف حقیقت، اعتراف کرده است. این چند بیت که از صفحات مختلف الهی نامه، گزینش شده است؛ جهان نگری توحیدی عطار را نشان می دهد.

        متن را در گستره ی سه قلمرو( زبانی، ادبی و فکری)، کالبد شکافی خواهیم کرد و بدان سان که در پیش‌گفتار کتاب درسی فارسی، یادآور شده ایم، چهارچوب کالبد شناسی و نقد و تحلیل متن، همین سه قلمرو است. ما در اینجا نمونه وار، متن ستایش را بدین گونه بررسیده ایم و انتظار داریم همکاران گرامی نیز، به این ساختار پای بند باشند:

       قلمرو زبانی:

    • معنای واژگان:

    افلاک: جمع فَلَک، آسمان . فضل: کَرَم، نیکویی، بخشش. نظر: عنایت، توجّه، مدد. رزّاق : روزی دهنده .  خلّاق: آفریننده، آفریدگار. زهی: آفرین. کام: سقف دهان، مجازاً دهان، زبان. حقیقت : به راستی، به درستی، حقیقتاً. عجایب: شگفت انگیز و عجیب. یقین: یقیناً، بی گمان. جانِ جان: جوهره و اصل هر چیز.

    • ساخت واژگان

    ساده

    غیرساده

    نام

    صرفی

    غیرصرفی

    نقش ها

    مشتق

    مرکب

    مشتق-مرکّب= م- م

    کردگار=کرد+گار

    --

    --

    هفت

    رنگ ها

    دانا=دان+ ا

    --

    --

    آدم

    و...

    و...

    نادان= نا+ دان

     

    --

    --

     البته، پیداست که اگر واژه ای مانند« دانشجویان» داشته باشیم که هم « وند » صرفی دارد و هم وند اشتقاقی، در رده ی غیر ساده غیر صرفی جای می دهیم؛

    • روابط نحوی

    • بیت نخست دو جمله است، فعل جمله ی پایه( سخنم را آغاز می کنم)، حذف شده است.

    • «ی» در «کفی» به معنای وحدت و شمار است.

    • « آدم» نقش مفعولی دارد.

    • الهی در بیت دوم، منادا است.

    • پدیدارآیی: فعل مضارع اخباری از مصدر «آمدن»، در معنای «پدیدارشدن» است؛ پدیدار آیی= آشکار بشوی، نمایان شوی.

    • عجایب نقش ها:ترکیب وصفی وارونه است که به پیروی از زبان عربی، صفت برای کلمه ی جمع(نقش ها)، به صورت جمع مکسّر آمده است. این کاربرد ( جمع آوردن صفت برای موصوف جمع) به پیروی از ادبیات عرب، در زبان فارسی قدما، روایی داشته است. امروزه این شیوه، رایج نیست. به جای آن می گوییم: نقش های عجیب.

    • در کلمه« آنش» مرجع ضمیر « ش»، گل است و نقش دستوری مضاف الیهی ( رنگ هایش )دارد.

    • زهی( در بیت چهارم): شبه جمله از نوع صوت، به معنای تحسین، آفرین، خوشا و خرّما.

     

     



    نظرات شما ()

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کودک و زبان مادری- 12
    کودک و زبان مادری -11
    کودک و زبان مادری-10
    کودک و زبان مادری-9
    کودک و زبان مادری-8
    کودک و زبان مادری-7
    کودک و زبان مادری-6
    کودک و زبان مادری - 5
    کودک و زبان مادری - 4
    کودک و زبان مادری-3
    کودک و زبان مادری-2
    کودک و زبان مادری -1
    زبان، شاهراه رسیدن به جهان نور و روشنایی و علم
    کالبد شکافی رمان «ملت عشق»
    نمایی از درون
    [همه عناوین(252)][عناوین آرشیوشده]

    سه شنبه 103 آذر 13

    کل:   593311   بازدید

    امروز:   24   بازدید

    دیروز:   102   بازدید

    فهرست

    [خـانه]

    [ RSS ]

    [ Atom ]

    [شناسنامه]

    [پست الکترونیــک]

    [ورود به بخش مدیریت]

    پیوندهای روزانه

    وبلاگ ادبی [266]
    سایت های ادبی [275]
    گروه ادبیات فارسی [694]
    [آرشیو(3)]

    آشنایی با من

    زبان آموزی

    لوگوی خودم

    زبان آموزی

    دسته بندی یادداشتها

    مقتل[2] . مقتل ، فدایی مازندرانی ، ادب عاشورایی . مقتل فدایی مازندرانی . مقتل فدایی مازندرانی ، نوحه ها . نشان اضافه، همزه، خط فارسی . نگرش شبکه ای ، فارسی ششم، رویکردخاص،رویکردعام، برنامه ی درسی ملی . نوروز . واژه های مصوّب . واژه، گزینش، بافت سخن، کاربست . کُنش خواندن، دریافت، فرایندهای مغزی . کودک، زبان، حس ها، واژه ها . کودک، زبان، خانو.اده، محیط، . کودک، زبان، سواد دیداری، انباره ی بصری، یادگیری. . کودک، یادگیری، زبان، حس ها، دریچه های دروندادی. . کودکف زبان آموزی، حافظه ی شنیداری، ایرج میرزا . آبشخور . آداب نوشتن ، هنجارهای درست نویسی . آموزش ، فراشناخت ، هداف ، مراحل . آهنگ، لحن، عاطفه و فضای حسّی متن، ادبیات، علوم و فنون . آوردگاه، علوم، فنون، ادبیات، فارسی، دهم . انشا ،توسعه ی تفکر و پرورش توانایی . ایران . ایستگاه سوم - علوم - فنون . تربیت . تصویرگری، صندوقی، کتاب درسی . جشن . جنیدی . حافظ . حس ها، ادراک، آگاهی. . حس ها، رودهای درون ریز، ذهن و یادگیری . خودارزیابی، پاسخ، علوم و فنون، ادبی، پایه ی دهم، کتاب درسی. . دگردیسی،فرارفتن،خاک شدن ،شکفتن،تیمار نفس سرگش . زبان . زبان آموزی،درهای علوم،حواس برونی . زبان فارسی، نشانه ها، نام گذاری و... . زبان، بافت ها و باروها، زمان.دگردیسی. . زبان، تلفّظ، کودکان، . زبان، زایش و فرسایش . زبان، گفتار، نوشتار، واژ، هم آیند و پس آیند. . زبان، کودک، مادرآوَرد بودن. . شعر فاطمی . صلاحی . صور خیال . طنز . علوم ، فنون، ادبیات، کارگاه، کالبدشکافی، فصل، پایه ی دهم . علوم و فنون، ادبی، خودارزیابی، تاریخ ادبیات . علوم، فنون، ادبی، خودارزیابی، دهم، قلمرو ها . علوم، فنون، ادبیات، کالبدشکافی، قلمرو ها، کتاب درسی . علوم، فنون، دهم، خوانش و نگارش . غزلیات شمس ، مولانا جلال الدین . فارس، آباده، سفرنگاشت . فارسی دهم، کالبد شکافی، قلمرو ها . فدایی ، اربعین . فدایی مازندرانی . فدایی مازندرانی ، صور خیال ، شعر عاشورایی . فدایی مازندرانی، مرثیه، هلال غم، محرم . فرهنگ، معلم، گوهر، هنر، پیکره و قلب . فرهنگستان . قرآن . کارگاه، تحلیل، علوم ،فنون، ادبیات، بازآموزی، یادیاری . کلیات، سوگ نامه، عاشورایی ، فدایی، مقتل منظوم . کودک . متن، جهان متن، رابطه، خوانش، چندآوایی . متن، خواننده، معنا . متن، ساختار و پیکره، جغرافیا . متن، گونه های متن، متن شنیداری . متن، مقام، حال و لحن . متن-خوانش پذیری- چندصدایی .

    آرشیو

    زبان آموری
    عاشورایی
    روش های یاد دهی - یادگیری
    بهاریه
    خواندن
    مولوی جلال فرهنگ
    فرهنگستان
    نام ها و یاد ها
    سپاس نامه
    درودی چو نور دل
    مهارت های نوشتاری

    اشتراک

     

    طراح قالب

    www.parsiblog.com