یادگیری زبان
نخستین نمود کارکردی زبان درفرایند اجتماعی کردن کودک ،چشمگیرمی شود . اشارات و کنایات و رموز و مفاهیم زبانی اندک اندک آموخته می شوند و همگام با رشد طبیعی و روانی کودک (رسیدن به مرحله ی کمال از دیدگاه روانشناسی) و تحلیل ارزش ها و میراث فرهنگی (رسیدن به بلوغ اجتماعی از دیدگاه جامعه شناسی) زبان نیزدگرگونی ها و گشتارهای تکاملی خود را پس پشت می گذارد . به همین سبب از لحاظ آموزش و پرورش ، و انتقال مفاهیم علمی و فرهنگی، زبان و زبان آموزی در روانشناسی جدید،ارج وشکوه ویژه ای یافته است.زبان ، عامل ارتباط دهنده ی اعضای جامعه با یکدیگر و نسل های گذشته و آینده با هم ، است . این که زبان نوعی «دلالت» است به وسیله ی کلمات که آبستن مفاهیم و احساس های گوناگون هستند ، تحقق می یابد. زبان دارای خصیصه ی خارجی و عینی است از راه پیوندهای اجتماعی و آموزش در خانواده و جماعت (انواع مختلف آن) نسل های جدید جامعه را متأثر می سازد.