حافظ زبان و فرهنگ ایرانی –اسلامی
حافظ ،جادو سخن و جاودان چهره ی زبان و ادب فارسی است که زبان شعری او در انسجام و هماهنگی در بافت کلام ، همچند خود ندارد و این جادو قلمی ویژه ی اوست .حافظ ،سخن خودرا به سراچه ی موسیقی برده وبا طنین موسیقایی در پیوسته است .
آن چه برمانایی و پایایی و اثرگذاری زبان حافظ می افزاید این است که آبشخور اصلی فکر و زبان او بر دو بن مایه ی زایا و خوش گوار استوار است : آموزه های قرآنی و فرهنگ ایرانی .
- « عشقت رسد به فریاد،ارخود بسان حافظ
قرآن، ز بر بخوانی، با چهارده ، روا یت»
_« ندیدم خوشتر از شعر تو حا فظ به قرآنی که اندر سینه، داری »
_« زحا فظان جهان، کس چو بنده، جمع نکرد
لطایف حکمی، با نکا ت قرآ نی»
_« حافظا می خورو رندی کن وخوش باش
دام تذ ویر مکن، چون دگران ، قرآن را »
-« رازی که بر « غیر» نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او، محرم راز است»
_« من این حروف نوشتم، چنا نکه « غیر» نداند
تو هم زروی « کرامت» چنان بخوان،که توانی»
تا حافظ و حوصله ای دیگر.......