دیدنِ حال
اگر همه ی این گامها به درســتی برداشــته و مهارتها به خوبی پرورده شــوند، قابلیتی عظیــم در کودک پدیدار میشــود
و شــاخکهای حسّی برونی، برانگیخته و هوشیار می شــوند و در پی آن، چشم درون همه ی اعضا و جوارح گشوده میشود؛
آن وقت است که انسان با همه ی وجود، شــنیدن و دیــدن و ... را تجربه میکند.
جلال الدّین محمّد مولوی با نظر به همین حال و مقام معنوی و تعالیِ روحی است که در غزلیات میفرماید:
آیـنهام آیـنهام، مردِ مقالات نهام
دیده شود حال من، ار چشم شود گوش شما
نیز در رمان «منِ او» با اشاره به این قابلیت انسان میخوانیم:
«عبدل فضول- از بس که گوشهایش تیز بود، لقب فضول به او داده بودنــد- دود چپقش را بیرون داد و گفت:
فقط با گوش که نمیشــنوند. بایست با همه چی شنید؛ با چشم، با گوش، با سر، با دهن، با پا، با دست... با فکر، با کلّه، با معرفت، با همه چیز بایست شنید.
بایست گوش کرد. هر چیزی یک حرفی دارد، امّا همه را با این دو تا گوش نمیشــود شنید». ( امیرخانی ،1385، صص 169-70).