موسم آه و فغان است آمده ماهِ محرّم
|
|
وقت آشوب جهان است آمده ماهِ محرّم
|
شد دگر زهرا سیه پوش، خون مظلومان زده جوش
|
|
ای دل غمدیده بخروش آمده ماه محرّم
|
ماه ماتم قدخمیده از افق دیگر دمیده
|
|
تیغ غم بردل کشیده آمده ماه محرّم
|
ماتم شاه شهید است موسم فتح یزید است
|
|
شورش محشر پدید است آمده ماه محرّم
|
در چمن بر شاخهی گل، مینماید ناله بلبل
|
|
طرّه افشانده است سُنبل آمده ماه محرّم
|
یاوران یاری نمایید، خون ز دل جاری نمایید
|
|
ناله و زاری نمایید آمده ماه محرّم
|
روز ما چون شب، سیاه است، حاصل ما اشک و آه است
|
|
این به ماهی، آن به ماه است آمده ماه محرّم
|
ماتم لب تشنگان است، چشم انجم خون چکان است
|
|
قامت گردون کمان است آمده ماه محرّم
|
شهسوار کربلا کو، زادهی خیرالنّسا کو
|
|
ماه بُرج مرتضی کو، آمده ماه محرّم...
|
تازه آمد داغ لاله، داغ بر دل شد حواله
|
|
سر زده از سینه ناله، آمده ماه محرّم...
|
از دَمِ کِلکِ « فدایی» تازه شد شرح جدایی
|
|
کاین دَم از حکم خدایی، آمده ماه محرّم
|
|
|
میرزا محمود فدایی مازندرانی(1200تا1280 قمری)
|