«ولتر»(1778-1694) حکیم و اندیشمند فرانسوی، گفت و گویی خیالی، سامان داده است میان
یک فیلسوف با طبیعت که از راه پرسش و پاسخ، فرایند سخن را پیش میبرند.
آنگاه که فیلسوف از برخی از کار و گفتار طبیعت به شگفتی در می افتد، طبیعت در واکنش به او
سخن نغز و پرمغزی میگوید:
«فرزند، این تعجّب به تو از این راه، دست داده که نام مرا به غلط گذاشتهاند و مرا طبیعت نامیدهاند و حال آن که من سراپا صنعتم»!
مقصود این است که در طبیعت، دست صانع، آشکارا دیده میشود.
(سیرحکمت در اروپا،1360، ج 2)
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حُسن، برون آ دَمی ز ابر
کان چهره ی مشعشع تابانم آرزوست
پنهان ز دیده ها و همه دیده ها از اوست
آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
( مولانا جلال الدین محمد)