شست و شوی غبار عادت از رخسار ذهن
ما براین باوریم که واژگان هم مانند من و شما برای خود جهانی و آنی و حس ّ و حالی دارند؛ طعم و مزه ی برخی واژه ها به چشم چشایی یکی خوش می آید و دل پسنداست و در ذائقه ی دیگری ناخوش و ناگوار و دلگزا.
ما پیوسته در رهگذار عادت های زبانی نشسته ایم و غبار عادت، چشم نوزایی و آفرینش ما را بسته است. به همین سبب، اگر فریبایی تازه روی و تازه زاد در برابر ما پدیدار آید؛ به چشم ما بیگانه و بی خانه است.
هر قلمرو و کار تازه ای زبان و واژگان ویژه ای دارد که با زایش اثر، همزاد است. به همین سبب، در این سال ها کتاب های جدید فارسی مَدرسی، دنیای تازه ای از کاربست واژگان را در ادبیات آموزش رسمی، گشوده است. حرف تازه و طرح نو، با خود عادت زبانی ویژه ای همراه دارد و البته این حرکت، آگاهانه و بخشی از اهداف زبان آموزشی و زمینه ساز رشد و گسترش دامنه ی واژگانی زبان فارسی است. برای نمونه، کلمه ی « خوانداری » را می توان نام برد که برآمده از یک فعل پربسامد در پهنه ی زبان آموزی است و از دید ساخت هم، همانندان فراوانی دارد؛ چون این واژه را کم تر شنیده اید در ذهن تکانه ای پرسش خیز، نمایان می شود. چندی که با آن خوگرفته اید؛ معشوقه ی ذهنتان می شود زیرا از نهاد زبان فارسی برآمده است و رنگ و بوی آن بوستان را فرا یاد می آورد.
به نمودار ساختی واژگان زیر، بنگرید که همه فرایند ساختاری یکسانی دارند:
مصدر
|
بن ماضی
|
پساوند اسم مصدر ساز« ار»
|
پساوند صفت ساز «ی»
|
واژه ی ساخته ده
(صفت نسبی)
|
دیدن
|
دید
|
ار
|
ی
|
دیداری
|
شنیدن
|
شنید
|
ار
|
ی
|
شنیداری
|
گفتن
|
گفت
|
ار
|
ی
|
گفتاری
|
خواندن
|
خواند
|
ار
|
ی
|
خوانداری
|
نوشتن
|
نوشت
|
ار
|
ی
|
نوشتاری
|